عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
همه شادی اینجا دان بلاتو
مرو جز بر طریق انبیا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
بیک ره محو کن اندر فنا تو
که داری در جهان جان بقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
تو چون او باش دائم در صفاتو
که باشی در میان اندر لقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
همه کن محو ای بود فنا تو
که بنمودی یقین راز بقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
کنون بشناس ما را همچو ما تو
یقین باش اندر اینجا در فنا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید
در آخر میشوی اینجا فنا تو
که تا یابی یقین دید بقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
بوقتی این بدانی کز لقا تو
که باشی همچو مردان در بلا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
بدست خود بکش جانا مرا تو
بدستگیریم منما این جفا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
در آن دم گر شوی عین فنا تو
ازل را با ابد یابی بقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
تو ای عطّار بگذر از فنا تو
فنا بشناس کل عین بقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
فروبست و ندانستی ورا تو
ابا او کردهای اینجا جفا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
چنان شو همچو اوّل در فنا تو
که بودی ذات در عین لقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
به نیکی کوش همچو انبیا تو
که از نیکی شوی عین صفا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
از او بشناس چون گشتی فنا تو
رسی در عزّت و قرب و بقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
تن اندر عشق ده چون انبیا تو
مثال انبیا میکش بلا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
چه به زین کاندر این دار فنا تو
ز کُشتن یابی اینجاگه بقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
بطاعت خوی کن چون انبیا تو
که از طاعت بیابی مر لقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
حقیقت در خدائی خدا تو
ز یکتائی خود هستی لقا تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
اگر دل میشناسی در صفا تو
درون را بین ز نور انبیا تو
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
تنها ز همه جهان من و تنها تو
یا من به میان رسول بایم یا تو
خورشید نخواهم که برآید تا تو
تنها روی و سایه نیاید با تو