گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۰

 

گرازان به درگاه شاه آمدند

گشاده دل و نیک خواه آمدند

چو رفتند و بردند پیشش نماز

برآشفت و پاسخ نداد ایچ باز

یکی بانگ برزد به گیو از نخست

[...]

۸۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹

 

به نزدیک اسکندر آمد وزیر

که ای شاه پیروز و دانش‌پذیر

بکشتیم دشمنت را ناگهان

سرآمد برو تاج و تخت مهان

چو بشنید گفتار جانوشیار

[...]

۸۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۱

 

چوخورشید برزد سراز تیره کوه

خروشی برآمد زهر دو گروه

که گفتی زمین گشت گردان سپهر

گر از تیغها تیره شد روی مهر

بیاراسته میمن و میسره

[...]

۸۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۲

 

چو خورشید تیغ از میان برکشید

شب تیره گشت از جهان ناپدید

تبیره برآمد ز درگاه شاه

به سر برنهادند گردان کلاه

چو طوس و چو گودرز و گیو دلیر

[...]

۸۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۲

 

چو لشکر بیامد به راه چرم

کلات از بر و زیر آب میم

همی یاد کردند رزم فرود

پشیمانی و درد و تیمار بود

همه دل پر از درد و از بیم شاه

[...]

۸۱ بیت
فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در صفت عمارت و باغ خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی گوید

 

بهار زینت باغی نه باغ بلکه بهار

بهار خانۀ مشکوی و مشکبوی بهار

سرشت طبعش را هر چهار طبع هواست

نهاد سالش را هر چهار فصل بهار

ز رنگ صورت او کارنامۀ نقاش

[...]

۸۱ بیت
عنصری
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

همان سال ضحاک کشورستان

ز بابل بیامد به زابلستان

به هندوستان خواست بردن سپاه

که رفتی بدان بوم هر چندگاه

درِ گنج اثرط سبک باز کرد

[...]

۸۱ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۶ - شگفتی جزیرۀ بند آب

 

چو رفتند یک ماه دیگر به کام

یکی کوه دیدند بندآب نام

حصاری بر آن کُه ز جزع سیاه

بلندیش بگرفته بر ماه راه

به زیر درش نردبانی ز سنگ

[...]

۸۱ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب

 

یکی نامه نزدیک گرشاسب زود

نبشت و نمود آن کجا رفته بود

ز کابل شه و لشکر آراستن

ز نادادن باژ و کین خواستن

دگر گفت چون نامه خواندی بجای

[...]

۸۱ بیت
اسدی توسی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مرثیه عمادالدوله ابوالقاسم و گریز به ستایش سلطان ابراهیم

 

گمان بری که وفا داردت سپهر مگر

تو این گمان مبر اندر وقاحتش بنگر

نهد چو چشمه خورشید بچه ای در خاک

چو نوعروسان بندد ز اختران زیور

نه شرمش آید ویحک همی ز کف خضیب

[...]

۸۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۱ - ستایش علی خاص

 

تبارک الله بنگر میان ببسته به جان

ز بهر خدمت سلطان سپهبد سلطان

بلند رای علی خاص خسرو ابراهیم

که نه بقدرش چرخ است و نه به جودش کان

همی نتازد جز بهر نصرت اسلام

[...]

۸۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح نصیر الدوله ناصرالدین ابوالحسن نصر

 

خیز، ای بت بهشتی، آن جام می بیار

کار دی بهشت کرد جهان را بهشت وار

نقش خورنقست همه باغ و بوستان

فرش ستبرقست همه دشت و کوهسار

فرشی فگنده دشت، پر از نقش بافرین

[...]

۸۱ بیت
عمعق بخاری
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶

 

چون شمردم در سفر یک نیمه از ماه صفر

ساختم ساز رحیل و توشهٔ راه سفر

هرکجا دولت نهد راه سفر در پیش من

کی دهد چندان زمان تا بگذرد ماه صفر

چون سپهر از ماه تابان کرد زرین آیتی

[...]

۸۱ بیت
امیر معزی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۳۹ - ستایش امیرجلال‌الدولة ابوالفتح دولتشاه‌بن بهرامشاه ابن مسعود اناراللّٰه براهینهم

 

تا دل و دولتست و بینایی

جود و فرهنگ و هنگ و والایی

باد بر دولت دو عالم شاه

شاه و فرزند شاه دولتشاه

آنکه در روی اوست فرِّ ملوک

[...]

۸۱ بیت
سنایی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۰۹ - در عدل خدای تعالی و امامت ائمه اثنی عشر علیهم السلام و موعظت و نصیحت و مدح نقیب النقباء ری شرف الدین مرتضی گوید

 

چهار دار امام ای پسر ولی سه چهار

کزین دوازده یابی بهشت جنت بار

من از دوازده نازم تو از چهار ای دوست

کنون بباید هان ساختن به هم ناچار

به چار فصل نگه کن که هست در سالی

[...]

۸۱ بیت
قوامی رازی
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در مدح سلطان سنجر

 

تا ملک جهان را مدار باشد

فرمانده آن شهریار باشد

سلطان سلاطین که شیر چترش

در معرکه سلطان شکار باشد

آن خسرو خسرونشان که تختش

[...]

۸۱ بیت
انوری
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی

 

بود اول آن خجسته پرگار

نام ملکی که نیستش یار

دانای نهان و آشکارا

کو داد گهر به سنگ خارا

دارای سپهر و اخترانش

[...]

۸۱ بیت
نظامی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - ترجیع بند در مدح نجیب الملک

 

جانا ز مشک سلسله بر گل فکنده ای

در گوش لاله حلقه سنبل فکنده ای

گوئی که طوق غالیه گون را بامتحان

سر حلقه گل ز گردن بلبل فکنده ای

نی نی دل معنبر لاله ببرده ای

[...]

۸۱ بیت
سید حسن غزنوی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید

 

کمال عشق داند یافت عاشق

اگر باشد فنای عشق لایق

خرد بیند دوی اینجایگه باز

حقیقت عشق بیند از یکی راز

خرد صورت همی بیند دمادم

[...]

۸۱ بیت
عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۷ - شیخ فریدالدین عطار قدس سره درنموداری خود و اسرار منصور فرماید

 

حقیقت رنج دل دیده است عطار

پس آنگه جان ودل دیده است عطار

نه عطار است جانانست بنگر

که اندر نص و برهانست بنگر

که داند سرّ تو جز واصل راه

[...]

۸۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۷