گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۱

 

زمانی پر اندیشه شد زال زر

برآورد یال و بگسترد بر

وزان پس به پاسخ زبان برگشاد

همه پرسش موبدان کرد یاد

نخست از ده و دو درخت بلند

[...]

۷۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

سپیده چو از کوه سر برکشید

طلایه به پیش دهستان رسید

میان دو لشکر دو فرسنگ بود

همه ساز و آرایش جنگ بود

یکی ترک بد نام او بارمان

[...]

۷۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۹

 

چنین گفت با رستم اسفندیار

که اکنون سرآمد مرا روزگار

تو اکنون مپرهیز و خیز ایدر آی

که ما را دگرگونه‌تر گشت رای

مگر بشنوی پند و اندرز من

[...]

۷۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۷

 

سپه برنشاند و بنه برنهاد

وزان کشتنگان کرد بسیار یاد

ازین سان همی رفت روز و شبان

پر از غم دل و ناچریده لبان

همه دیده پر خون و دل پر ز داغ

[...]

۷۶ بیت
فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح سلطان محمود و انتقاد از قصیدهٔ غضائری

 

خدایگان خراسان و آفتاب کمال

که وقف کرد برو ذوالجلال عزّو جلال

یمین دولت و دولت بدو نموده هنر

امین ملت و ملت بدو گرفته جمال

همی خدای ز بهر بقای دولت او

[...]

۷۶ بیت
عنصری
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

جوابش داد ویس ماه پیکر

جوابی همچو زهر آلوده خنجر

برو راما امید از مرو بردار

مرا و مرو را نابوده پندار

مکن خواهش چو دیگربار کردی

[...]

۷۶ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۵ - نامه نوشتن فرامرز به طورگ

 

فرامرز چون کرد آنجا درنگ

نویسنده ای خواند با فرهنگ

بفرمود تا نامه ای دلپذیر

پر از پند و اندرز و با دار و گیر

نویسد به نزدیک آن نامور

[...]

۷۶ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - صفت اسب و مدح عارض لشکر عمادالدین منصور بن سعید

 

بیار آن باد پای کوه پیکر

زمین کوب و ره انجام و تکاور

هیون ابر سیر تندر آوا

که لنگ و گنگ شد وزو ابر و تندر

تنش چون صورت ارژنگ زیبا

[...]

۷۶ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح ابونصر منصور

 

مملکت را به نصرت منصور

روزگاری پدید شد مشهور

عارض ملک پادشا که ازوست

رایت او چو نام او منصور

نور عدلش زمانه را سایه‌ست

[...]

۷۶ بیت
مسعود سعد سلمان
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۷ - برگشتن هر دو لشکر از همدیگر و آوردن شهریار جمهور رابه پیش ارژنگشاه گوید

 

دگرباره آن ابر آمد پدید

بیاورد هیتال را چون سزید

نشاند ازبر کوهه زنده پیل

دور و بد نهنگ ستیزنده پیل

بفرمود کز رزم دست آختند

[...]

۷۶ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۶۹ - رسیدن شهریار به بیشه هشتم و جنگ او با بوزینگان گوید

 

بدین منزل هشتم از روزگار

چه بینم ایا نامدار سوار

بگفتا چه سر بر زند آفتاب

ببینی یکی ژرف دریای آب

که فیل از دمش کی گدا آورد

[...]

۷۶ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۲ - کشتن فرامرز برادر گشتاسپ طهماسپ را گوید

 

فرامرز چون دید بر گرد بور

به نزدیک طهماسپ آمد ز دور

به طهماسپ گفت ای ستمکاره مرد

سرت برد خواهم ازین در بگرد

چه نامی بدانم یکی نام تو

[...]

۷۶ بیت
عثمان مختاری
 

امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

به من بگذشت ناگاهی جهان افروز دل خواهی

قدش نازنده چون سروی رخش تابنده چون ماهی

ز قیرش بر سمن دامی ز مشکش پرشکر مهری

زسحرش در مژه تیغی ز سیمش در زنخ چاهی

بدو گفتم نگارینا زمانی مگذر از پیشم

[...]

۷۶ بیت
امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - در مدح خواجه عمید ثقةالملک، طاهر

 

دی دل ما فگار خواهد کرد

وز ستم سوگوار خواهد کرد

سده بهر نوید فصل بهار

باز عهد استوار خواهد کرد

پیش چونین نوید گر که ترا

[...]

۷۶ بیت
سنایی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۹۴ - در توحید و منقبت و تخلص به مدح سید اجل شرف الدین محمد نقیب گوید

 

دارای آسمان و زمین کردگار ماست

آن حی لایموت که جاوید پادشاست

رزاق انس و خالق جن مالک ملک

آن باقئی که هر دو جهان را بدو بقاست

ذاتی منزه و ملکی عادل حکیم

[...]

۷۶ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۹۵ - در موعظت و نصیحت و دعوت به خداپرستی و زهد در دنیا و رغبت به آخرتست

 

از بد این مردمان، وز غم این روزگار

هست همه اعتماد، بر کرم کردگار

ایزد فریادرس، داور داد آفرین

رازق روزی رسان، خالق پروردگار

اول بی ابتدا، آخربی انتها

[...]

۷۶ بیت
قوامی رازی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۰ - (سی لحن باربد)

 

در آمد باربد چون بلبل مست

گرفته بربطی چون آب در دست

ز صد دستان که او را بود در ساز

گزیده کرد سی لحن خوش آواز

ز بی‌لحنی بدان سی لحنِ چون نوش

[...]

۷۶ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

به خدمت شمسهٔ خوبان خَلُّخ

زمین را بوسه داد و داد پاسخ

که دایم شهریارا کامران باش

به صاحب دولتی صاحب‌قران باش

مبادا بی تو هفت اقلیم را نور

[...]

۷۶ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را

 

لیلی نه که لعبتِ حصاری

دز بانویِ قلعهٔ عماری

گشت از دَم یار چون دُم مار

یعنی به هزار غم گرفتار

دلتنگ چو دستگاه یارش

[...]

۷۶ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۸ - تعلیم خضر در گفتن داستان

 

بیا ساقی آن ارغوانی شراب

به من ده که تا مست گردم خراب

مگر زان خرابی نوایی زنم

خراباتیان را صلایی زنم

مرا خضر تعلیم‌گر بود دوش

[...]

۷۶ بیت
نظامی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۸