گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۳

 

چو زال سپهبد ز پهلو برفت

دمادم سپه روی بنهاد و تفت

به طوس و به گودرز فرمود شاه

کشیدن سپه سر نهادن به راه

چو شب روز شد شاه و جنگ‌آوران

[...]

۷۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱

 

ازان پس چنین کرد کاووس رای

که در پادشاهی بجنبد ز جای

از ایران بشد تا به توران و چین

گذر کرد ازان پس به مکران زمین

ز مکران شد آراسته تا زره

[...]

۷۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۴

 

چو باز آمد از راه بهرامشاه

به آرام بنشست بر پیش‌گاه

ز مرگ و ز روز بد اندیشه کرد

دلش گشت پر درد و رخساره زرد

بفرمود تا پیش او شد دبیر

[...]

۷۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۹

 

بفرمود تا پیش او شد دبیر

بیاورد قرطاس و چینی حریر

یکی نامه از قیر و مشک و گلاب

بفرمود در کار افراسیاب

چو شد خامه از مشک وز قیر تر

[...]

۷۱ بیت
فردوسی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹

 

ز من معزول شد سلطان شیطان

ندارم نیز شیطان را به سلطان

سرم زیرش ندارم، مر مرا چه

اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟

همی دانم که گر فربه شود سگ

[...]

۷۱ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵

 

بر جانور و نبات و ارکان

سالار که کردت ای سخن‌دان؟

وز خاک سیه برون که آورد

این نعمت بی‌کران و الوان؟

خوانی است زمین پر ز نعمت

[...]

۷۱ بیت
ناصرخسرو
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۱۳

 

تو راست روی چو نسرین تازه‌ ای بت‌چین

مراست از غم عشق‌ تو روی چون نسرین

توراست پروین زیر دو دانهٔ یاقوت

مراست دیدهٔ یاقوت بار بر پروین

توراست زر طرازنده بر میان دو سیم

[...]

۷۱ بیت
امیر معزی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - در مدح ملک اتسز

 

ای طلعت تو بر فلک حسن مشتری

من مشتریت را به دل و دیده مشتری

تو مشتری نه‌ای، که به بازار نیکویی

صد مشتری است روی تو را همچو مشتری

گر خوش بود جوانی و اقبال خلق را

[...]

۷۱ بیت
وطواط
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳

 

تا کی ز خطه خوف آیی به صف رجا

برگیر پا و برو زین دار ملک فنا

عمرت به باغ امل یکروزه گشت چو گل

تو چون مه دو شبه طفل جهان صفا

طفلی ز بار رضا یکره دو تا شو و بس

[...]

۷۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹

 

کرا نیست دل در کف دلبری

نیابد به کام دل از دل، ری

بر از دل به کام دل آن کس برد

که دایم بود در برش دلبری

ولیکن چه درمان که اندر جهان

[...]

۷۱ بیت
ادیب صابر
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار

 

عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا

که عمر بیش‌بها دادمش به شیربها

چو کشت عافیتم خوشه در گلو آورد

چو خوشه باز بریدم گلوی کام و هوا

خروس کنگرهٔ عقل پر بکوفت چو دید

[...]

۷۱ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - مطلع سوم

 

تا غبار از چتر شاه اختران افشانده‌اند

فرش سلطانیش در برتر مکان افشانده‌اند

شحنهٔ نوروز نعل نقره خنگش ساخته است

هر زری کاکسیر سازان خزان افشانده‌اند

رسته چون یوسف ز چاه و دلو پیشش ابر و صبح

[...]

۷۱ بیت
خاقانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین

 

چو دل در مهر شیرین بست فرهاد

برآورد از وجودش عشق فریاد

به سختی می‌گذشتش روزگاری

نمی‌آمد ز دستش هیچ کاری

نه صبر آن که دارد برگ دوری

[...]

۷۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۹ - صفت سمنار و ساختن قصر خورنق

 

رفت منذر به اتفاق پدر

بر چنین جستجوی بست کمر

جست جایی فراخ و ساز بلند

ایمن از گرمی و گداز و گزند

که‌آنچنان دز در آن دیار نبود

[...]

۷۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۰ - صفت خورنق و ناپیدا شدن نعمان

 

چون خَوَرْنَق به فرّ بهرامی

روضه‌ای شد بدان دلارامی

که‌آسمان قبلهٔ زمین خواندش

و‌آفرینش بهار چین خواندش

آمدند از خبر شنیدن او

[...]

۷۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۶ - در حسب حال و انجام روزگار

 

بیا ساقی آن می نشان ده مرا

از آن داروی بی‌هشان ده مرا

بدان داروی تلخ بی‌هش کنم

مگر خویشتن را فرامُش کنم

نظامی بس این صاحب‌آوازگی

[...]

۷۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۳ - نامه دارا به اسکندر

 

بنام بزرگ ایزد‌ِ داد‌بخش

که ما را ز هر دانش او داد بخش

خداوند روزی‌ده دستگیر

پناهنده را از درش ناگزیر

فروزندهٔ کوکب تابناک

[...]

۷۱ بیت
نظامی
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید

 

چون پدر روزی به استادم سپرد

نزد او از راه تعلیمم ببرد

آن معلم بود عالم در جهان

همچو خورشیدی که باشد او میان

آن معلّم بود وارث در علوم

[...]

۷۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

حق تعالی عرش را چون بر فراخت

صد جهان پر فرشته سر فراخت

حق بدیشان گفت بردارید عرش

زانکه این را بر نتابد اهل فرش

صد هزاران باره بیش اند از شمار

[...]

۷۱ بیت
عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع

 

صوفیی در خانقاه از ره رسید

مرکب خود برد و در آخُر کشید

آبکش داد و علف از دست خویش

نه چنان صوفی که ما گفتیم پیش

احتیاطش کرد از سهو و خباط

[...]

۷۱ بیت
مولانا
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۸