گنجور

 
۱
۲
۳
۳۵
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب

با صدهزار نزهت و آرایش عجیب

شاید که مرد پیر بدین گه شود جوان

گیتی بَدیل یافت شباب از پی مشیب

چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد

[...]

۱۸ بیت
رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

 

سخن هر چه گویم همه گفته‌اند

بر باغ دانش همه رفته‌اند

اگر بر درخت برومند جای

نیابم که از بر شدن نیست رای

کسی کو شود زیر نخل بلند

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱

 

جهان چون به زاری برآید همی

بد و نیک روزی سرآید همی

چو بستی کمر بر در راه آز

شود کار گیتیت یکسر دراز

به یک روی جستن بلندی سزاست

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۰

 

وزان جایگه رفت خورشیدفش

بیامد دمان تا زمین حبش

ز مردم زمین بود چون پر زاغ

سیه گشته و چشمها چون چراغ

تناور یکی لشکری زورمند

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۲

 

بپرسید هرچیز و دریا بدید

وزان روی لشکر به مغرب کشید

یکی شارستان پیشش آمد بزرگ

بدو اندرون مردمانی سترگ

همه روی سرخ و همه موی زرد

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۷

 

همی رفت یک ماه پویان به راه

به رنج اندر از راه شاه و سپاه

چنین تا به نزدیک کوهی رسید

که جایی دد و دام و ماهی ندید

یکی کوه دید از برش لاژورد

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۲ - پادشاهی هرمز یک سال بود

 

چو هرمز برآمد به تخت پدر

به سر برنهاد آن کیی تاج زر

چو پیروز را ویژه گفتی ز خشم

همی آب رشک اندر آمد به چشم

سوی شاه هیتال شد ناگهان

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۸

 

مرا سال بگذشت برشست و پنج

نه نیکو بود گر بیازم به گنج

مگر بهره بر گیرم از پند خویش

بر اندیشم از مرگ فرزند خویش

مرا بود نوبت برفت آن جوان

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۴

 

چو خورشید تابنده شد ناپدید

شب تیره بر چرخ لشکر کشید

دلیران دژدار مردی هزار

ز سوی کلات اندر آمد سوار

در دژ ببستند زین روی تنگ

[...]

۱۸ بیت
فردوسی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در صفت گوی بازی سلطان و مهمان شدنش بخانه یکی از فرزندان

 

ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست

دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست

از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست

وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست

فضل ترا همی نبود منتهی پدید

[...]

۱۸ بیت
فرخی سیستانی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۴

 

بر سر دنیا فکند از نور چادر ماهتاب

تا جهان را کرد از ان چادر منور ماهتاب

مه در اوج نور خود در آسمان دامن کشان

میرود در وی گریبان بر زمین بر ماهتاب

جام های گازری آرد ز صندوق عدم

[...]

۱۸ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۶

 

ایا از ملک زادگان فخر عالم

نژاد ترا ملک عالم مسلم

نه در طالع دشمنان تو یک عز

نه اندر دل دوستان تو یک غم

همی پیش چشم من آید که گیتی

[...]

۱۸ بیت
ازرقی هروی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

سپاس از خدا ایزد رهنمای

که از کاف و نون کرد گیتی بپای

یکی که‌ش نه آز و نه انباز بود

نه انجام باشد‌، نه آغاز بود

تن زنده را در جهان جای ازوست

[...]

۱۸ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۷ - شگفتی جزیرۀ تاملی

 

سوی تاملی شاد خوار آمدند

به نزدیک دریا کنار آمدند

پر انبوه مردم یکی جای بود

همه بومشان باغ و کشت و درود

مگر آب خوش کان ز باران بدی

[...]

۱۸ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۹ - بیرون شدن گرشاسب

 

پس آن گه ز دریا به هامون شدند

به یک ماه از چین به بیرون شدند

همی خواست مهراج تا پهلوان

ببیند همه کشور هندوان

نمایدش جاه و بزرگی خویش

[...]

۱۸ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۱ - درختی که هفت گونه بارش بود

 

به شهری رسیدند خرّم دگر

پُرآرایش و زیب و خوبی و فر

ز بیرونش بتخانه ای پر نگار

براو بی کران برده گوهر به کار

نهاده در ایوانش تختی ز عاج

[...]

۱۸ بیت
اسدی توسی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - بهاریه و خطاب به ابر

 

الا ای پرده تاری به پیش چشمه روشن

زمانی کوه را تَرگی زمانی چرخ را جوشن

دژم روئی و گیتی را کند آثار تو خرم

سیه فامی و عالم را کند دیدار تو روشن

گهی بر گوشه گردون نهاده مر ترا گوشه

[...]

۱۸ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

که بست از مشک چندین بند گرد آن گل خندان

که چندان کاندر او بند است دل‌ها برده صد چندان

نگاری زینت مجلس بتی پیرایه لشکر

به مجلس شمع جان‌سوزان به لشکر شاه دلبندان

لبش ماننده پسته برش ماننده سوسن

[...]

۱۸ بیت
قطران تبریزی
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

ای خداوند خراسان و شهنشاه عراق

ای به مردی و به شاهی برده از شاهان سباق

ای سپاهت را سپاهان رایتت را ری مکان

ای ز ایران تا به توران بندگانت را وثاق

ای جهان را تازه کرده رسم و آیین پدر

[...]

۱۸ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷ - در شرح شکایت

 

گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی

کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی

گر خسیسانرا هجی گویی، بلی باشد مدیح

گر بخیلانرا مدیح آری، بلی باشد هجی

روزگاری پیشمان آمد، بدین صنعت همی

[...]

۱۸ بیت
منوچهری
 
 
۱
۲
۳
۳۵
 
تعداد کل نتایج: ۶۹۴