گنجور

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام

 

مسیحش گفت بی ایمان بمُردی

که از دانگی تو چندین رنج بردی؟

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر

 

یکی دارو دگر برکار کردی

بهر شش سال ازو یکبار خوردی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۳) حکایت آن دیوانه که ازو پرسیدند که درد چیست

 

یکی پرسید ازان دیوانه مردی

که چه بوَد درد چون داری تو دردی؟

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۲) گفتار مرد خدای پرست

 

به گرد قال آخر چند گردی

قدم در حال نِه گر شیر مردی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۲) حکایت رندی که از دکانی چیزی می‬‌خواست

 

یکی رندی میان داغ و دردی

ستاده بود بر دکان مردی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک

 

چرا بودم به آخر پیش مردی

که بفروشد مرا آخر به دردی

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده

 

چو من دیگر کجا باشد به مردی‌؟

بود عالم به پیش من به گردی

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۴ - آمدن سیمرغ به خدمت سلمیان و نموداری حال گفتن به بلبل

 

تو تا کی در درون خانه گردی؟

به میدان آی اگر مرد نبردی

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۵ - حکایت

 

چو زاغان بر سر مُردار مردی

ز صافی گشته خرسندی به دُردی

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۴ - نصیحت پذیرفتن موش خوار

 

به جان گر خدمت استاد کردی

ز خدمت برخوری استاد گردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

که هر گاهی که تو از پیش مردی

بسا کس را که گوی از پیش بردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

سپیدش موی بود و روی زردی

همه حمّالیِ خُم‌خانه کردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

چو بگزاری نماز خود به مردی

ندانی تا چه خواندی یا چه کردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

اگر تو طاعت ابلیس کردی

چو عجب آری در آن ابلیس گردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

هزاران قرن با سر شد چو گردی

که تا جایی برآمد نام مردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

که در دامت چنان آرم به مردی

که بر یک جست دَه گَردَم بگردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

وگر چون ذره‌ای گردی به‌خُردی

چنین گفت او که هم گم می‌نگردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو آمد کوزهٔ عمرم بدردی

نه قوت ماند و نه نیرو نه مردی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۷