عطار » منطقالطیر » پرسش مرغان » پرسش مرغان
بعد از آن مرغان دیگر سر به سر
عذرها گفتند مشتی بیخبر
هر یکی از جهل عذری نیز گفت
گر نگفت از صدر کز دهلیز گفت
گر بگویم عذر یک یک با تو باز
[...]
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
وزیری را یکی زیبا پسر بود
که ماه از مهر او زیر و زبر بود
جمالش کرده دلبری را
چشیده لب زلال کوثری را
بخوبی همچو ابرو طاق بوده
[...]
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
حکیم ترمذی کرد این حکایت
ز حال آدم و حوا روایت
که بعد از توبه چون با هم رسیدند
ز فردوس آمده کُنجی گزیدند
مگر آدم بکاری رفت بیرون
[...]
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
مگر سلطانِ دین محمودِ غازی
به تیزی با سپه میراند تازی
بره در بیوهٔ را دید جائی
ببسته رقعهٔ را بر عصائی
ز دست ظالمان او داد میخواست
[...]
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر
مهستی دبیر آن پاک جوهر
مقرَّب بود پیش تختِ سنجر
اگرچه روی او بودی نه چون ماه
ولیکن داشت پیوندی بدو شاه
شبی در مرغزار رادکان بود
[...]
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام
غلامی داشت مأمون خلیفه
کزو مهمل نماندی یک لطیفه
چو خورشیدی به نیکوئی جمالش
خلایق جمله مایل بر وصالش
خَم زلفش که دام عنبرین داشت
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک
کنیزی داشت عبدالله مسعود
که صد گونه هنر بودیش موجود
مگر چون احتیاج آمدش دینار
طلب کرد آن کنیزک را خریدار
کنیزک را چنین گفت ای دلاور
[...]
عطار » سی فصل » بخش ۱۶
بگویم با او سر عدل ای دوست
اگر دانی طریق عدل نیکوست
کسی را عدل باشد اندر این راه
که او باشد ز اصل کار آگاه
گزیند او طریق مصطفی را
[...]
عطار » سی فصل » بخش ۲۴
بتو این سر مشکل باز گویم
ز عشق و منزل او راز گویم
مقام عشق باشد در همه جا
و از او خالی نباشد هیچ مأوا
مقام او زمین و آسمانست
[...]
عطار » سی فصل » بخش ۲۵
ز مظهر گوئیم آگاه گردان
مرا واقف ز پیر راه گردان
ترا واقف کنم از سر آن راه
که تا گردی ز سر راه آگاه
رسول الله پیر راه باشد
[...]
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۰ - در تحقیق مقامات اهل سلوک
مراد رهروان در فعل و طاعات
مقاماتست و اوقاتست و حالات
مقامات اختصاص خاص باشد
که صاحب وقت خاص الخاص باشد
چو صاحب حال گشت و مرتبت یافت
[...]
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵ - در مناقب حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام
چه گویم مدح میر دین حسن را
دگربار آن حسین پاک تن را
دو نور جوهر زهرا و حیدر
بروز رزم هر یک صد غضنفر
دو شمع از پرتو خورشید اسرار
[...]
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۷ - راز گفتن شیخ کبیر پاسخ جنید از کار منصور
حقیقت از شب اندر کشتی این راز
مرا میگفت نزد آن کسان باز
من ای شیخا حقیقت چون خدایم
یقین گشتی جهان را رهنمایم
خدایم من که در کون و مکانم
[...]
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۶ - اسرارگفتن منصور با شیخ کبیر در اعیان
بگو شیخ کبیر کار دیده
که تقوی داری ای برگزیده
ترا بگزیدهام از بینیازی
که کار آخرت اینجا بسازی
بتقوی راه کن در سوی ما تو
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۱ - حکایت
شبی حلّاج را دیدند در خواب
بریده سر بکف مانند جلّاب
بدو گفتند چونی سر بریده
بگو تا چیست این جام گزیده
چنین گفت او که سلطان نکونام
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۲ - رفتن ابلیس به تلبیس در بهشت در دهان مار از جهت مکر کردن با آدم علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیات
چو شد شیطان سوی جنّت ابا مار
درون آن دهن او ماند بیمار
تفرّج کرد همچون اوّلین او
ز بهر جان آدم در کمین او
بُد از ملعونی و ناپاکی خویش
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۱ - المقالة الثامنة و العشرون
سالک از خون کرد ادیم چهره رنگ
رفت پیش آدمی با عیش تنگ
گفت ای خورشید بینش آمده
قطب کل آفرینش آمده
قابل بار امانت آمدی
[...]
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۰ - در مناجات کردن شیخ منصور قدس سره در زندان
گفت ای دانندهٔ کون ومکان
غیر تو کس نیست در هر دو جهان
گفت ای دارندهٔ عرش مجید
عرش و کرسی هم ز تو گشته پدید
گفت ای دارندهٔ لوح و قلم
[...]