عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مفلسی که عاشق شاه مصر شد
بود اندر مصر شاهی نامدار
مفلسی بر شاه عاشق گشت زار
چون خبر آمد ز عشقش شاه را
خواند حالی عاشق گمراه را
گفت چون عاشق شدی بر شهریار
[...]
عطار » منطقالطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد
رفت پیش بوعلی آن پیر زن
کاغذی زر برد کین بستان ز من
شیخ گفتش عهد دارم من که نیز
جز ز حق نستانم از کس هیچچیز
پیرزن در حال گفت ای بوعلی
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
مسیح پاک کز دنیا علو داشت
بسی دیدار دنیا آرزو داشت
مگر میرفت روزی غرقهٔ نور
بره در پیر زالی دید از دور
سپیدش گشته موی و پشتِ او خم
[...]
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر
یکی زیبا پسر مهروی بودهست
که مشک از موی او یک موی بودهست
سر زلفش که دالی داشت در سر
نبود آن دال جز دالُّ عَلَی الشّر
به رخ در آینه مه در نظر داشت
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۹) حکایت شبلی با ابلیس در عرفات
مگر شبلی امام عالمافروز
گذر میکرد در عرفات یک روز
فتادش چشم بر ابلیس ناگاه
بدو گفتا که ای ملعونِ درگاه
چو نه اسلام داری ونه طاعت
[...]
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
چنین گفت آن جوانمرد پگهخیز
که پیش از صبحدم در طاعت آویز
به هر طاعت که فرمودند پای آر
نماز چاشت آنگاهی بجای آر
چو این کردی ز فرمان بیش کردی
[...]
عطار » خسرونامه » بخش ۱۳ - در پرداختن این داستان
الا ای جوهر قدسی کجایی
نه در عرش و نه در کرسی کجایی
نه در کونین و نه در عالمینی
که سرگردان بین الاصبعینی
گرت نقدست دنیی دین توداری
[...]
عطار » خسرونامه » بخش ۴۲ - در صفت بربط
بتی خوشبوی همچون مشک بویا
زبان در بستهیی را کرده گویا
شکسته بستهیی دو دست بر سر
بیکسو فربه و یک سوی لاغر
رگش از نیش، آوازی نکوداشت
[...]
عطار » سی فصل » بخش ۲۷
شنیدستم ز دانایان اسرار
که در جنگ احد سلطان کرّار
یکی تیری چه تیر نوک پیکان
به پای مرتضی گردید پنهان
میان استخوان پنهان همیبود
[...]
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۷ - در دستور اربعین اول فرماید
چو کردی اربعین اول آغاز
ز هر کس تا توانی پوش آن راز
در آن مدت که آن خواهی برآورد
بکم خوردن ترا باید سرآورد
بباید احتیاط طعمه کردن
[...]
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۱ - در گوهر عقل و عشق گوید
دو جوهر دان تو عقل وعشق در خود
ولیکن عقل بیند نیک یابد
ازین هر دو اگر آگاه گردی
یقین دانم که تو در راه مردی
دو جوهر دان و مر این هر دو بشناس
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۲ - حکایت
جمال حُسنِ یوسف بس لطیف است
ولی دل دیدنش را بس ضعیف است
چو اهل مصر مر او را بدیدند
ز بیهوشی طمع از جان بریدند
چو پیدا شد جمال یوسف از دور
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۸ - سخن گفتن پسر با پدر در عین دریای طریقت و اعیان بهرنوع
پسر گفت ای پدر گفتی حقیقت
کجا گنجد حقیقت در طریقت
طریقت گوی با من نی ز تحقیق
که تا دریابم از عین تو توفیق
کسی هرگز وجود خویش گشتست
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۹ - پسر در شرح رموز حقیقت در نفس وجان گوید
بقدر خود نظر میکن نمودت
پدر گفت ای پسر آخر چه بودت
مرا ره گم مکن اینجای بابا
که مسکن دیدهام در عین ماوا
در این بحر سعادت راه دیدم
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۸ - نقل نمودن معجزه حضرت امام رضا علیه السلام و بیان آنکه نسب و نسبت ظاهری با مخالفت، بعد و گرفتاریست ونسبت باطن با ارباب هدایت با موافقت رهائی و رستگاری
بود در بغداد نیکو مقبلی
سیّد پاکیزه خلقی پر دلی
زاهد و عابد بُد و پرهیزکار
نیک روی و نیک خلق و با وقار
بود نام او ابوالقاسم تمام
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
بود ذوالنون را مریدی پاکباز
هم بمعنی اهل دل هم اهل راز
در حضورش چل چله افتاده بود
تا بچل موقف تمام استاده بود
مدت چل سال جانی غرق راز
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقالة العاشر
سالک صادقدَم ِ نیکوسرشت
آمد از صدق طلب پیش بهشت
گفت ای خلوتسرای دوستان
پای تا سر بوستان در بوستان
خاکروب کوی تو باغ ارم
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
آن شنودی تو که مردی از رجال
کرد از ابلیس سرگردان سؤال
گفت فرمودت خداوند ودود
از چه آدم را نکردی آن سجود
گفت میشد صوفئی در منزلی
[...]
عطار » وصلت نامه » بخش ۲ - وصلت نامه از مقالات شیخ بهلول در رموز توحید
انبیا را داد سر ذوق عشق
اولیا را داد درد ذوق عشق
انبیا را داد سر لامکان
اولیا را داد شور عاشقان
انبیا را داد هر دم رفعتی
[...]