ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۴ - مهر مادر
باز چون جوجه ماکیان بیند
از پی صید برگشاید پر
تند و تیز از هوا به زیر آید
همچو حکم قضا و پیک قدر
ماکیانی که در برابر باز
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۵ - جهاد اکبر
شب در بساط احرار از التفات سردار
کنیاک بود بسیار تریاک بود بی مر
هر کس به نشوهای تاخت با نشوه کار خود ساخت
من هم زدم به وافور از حد خود فزون تر
تریاک مُفت دیدم هی بستم و کشیدم
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۶ - وفا
وفا در گل رخان عطر است در گل
من این را خوانده ام وقتی به دفتر
وفای گل رخان و عطر گل ها
به لطف و خاصیت هستند هم بر
گل سرخ اندر این بستان زیاد است
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۷ - بامداد
صبحدم کاین مرغ گیهان آشیان
بال بگشاید فراز کوهسار
پنجه و منقار نورافشان او
پرده شب را نماید تار و مار
در چمن پروانه عاشق منش
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۸ - مادر
پسر، رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر
برو بیش از پدر خواهش که خواهد
تو را بیش از پدر بیچاره مادر
ز جان محبوب تر دارش که داردت
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۹ - مزاح با یکی از دوستان
چند تو را گفتم ای کمال مخور کیر
تا نشوی مبتلا به رنج بواسیر
چون به جوانی تو پند من نشنیدی
رنج بواسیر کش کنون که شدی پیر
کیر بواسیر آورد، همه دانند
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۰ - در پشت کتابی که برای سردار عبدالعزیز خان جنرال قنسول افغان مقیم مشهد فرستاده نوشته است
عزیز نسخۀ اشعار صابر شاعر
که پر بُوَد ز گهر های شاه وار عزیز
ز دوستدار عزیزی رسیدی و اکنون
به یادگار فرستم به دوستدار عزیز
عزیز فنسول افغان شریف مرد جهان
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۱ - قطعه
گویند ماکیان را باید گرفت و کشت
گر بر خلاف رسم کند نغمۀ خروس
بر گو که چون کنند اگر شاعری کند
شاعر پسند کودکی آماده چون عروس
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۲ - درویش
کیست آن بی شعور درویشی
که همیشه به لب بُوَد خاموش
نه کند هیچ گفتگو با کس
نه به حرفِ کسی نماید گوش
کارهایی کند سفیهانه
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۳ - انتقاد از قمه زنی
بشنو که لطیفۀ قشنگی است
این است حقیقت اصلِ معنیش
در دستۀ شاحسین بنگر
کان تُرک کفن فکنده در پیش
خواهد که کُشد سِنان و خُولی
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۴ - گریز از نادان
دادم به مسیوهال خراسان را
عیسی صفت گریختم از احمق
نادان به کارها شده مستولی
دانا به خون دل شده مستغرق
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۵ - قلب مادر
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کند مادر تو با من جنگ
هر کجا بیندم از دور کند
چهره پُرچین و جبین پر آژَنگ
با نگاه غضب آلود زند
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۶ - سازش روس و انگلیس
گویند که انگلیس با روس
عهدی کردست تازه امسال
کاندر پُلتِیک هم در ایران
زین پس نکنند هیچ اهمال
افسوس که کافیانِ این مُلک
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۷ - تاریخ بنای ادارهٔ لشکر شرق (۱۳۴۱ هق)
حسین آقا امیر لشکر آن بر دو رضا چاکر
یکی سلطانِ طوس آن یک وزیر جنگِ ملکِ جم
چو بنمود این بنا برپا سرود ایرج به تاریخش
بنای او چو عمر شاه و سردار سپه محکم
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۸ - بچه ژاندارم
پیوسته به جنگی تو به ما ای بچه ژاندارم
ما با تو به صلحیم و صفا ای بچه ژاندارم
خواهی که شوی یاور، ار زان که به زودی
یک چند بشو یاور ما ای بچه ژاندارم
در مدرسه تا چند توان یک دو سه آخر
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۹ - ای خایه
ای خایه به دست تو اسیرم
بنمودهای از جماع سیرم
دستم نشود به تخم کَس بند
تا باد تو کرده دست گیرم
چندان نشوی تو خوب تا من
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۱ - پیام به نظام الدوله
ناظم الدوله روز جمعۀ ما
مختصر دودی و دمی داریم
منزل حضرت کمال امروز
دور هم جمع و عالمی داریم
عرقی هست و چَرس و تریاکی
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۲ - وطن دوستی
ما که اطفال این دبستانیم
همه از خاک پاک ایرانیم
همه با هم برادر وطنیم
مهربان همچو جسم با جانیم
اشرف و اَنجَبِ تمام ملل
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۳ - حکایت خلعت
مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد
امسال چرا حکایت خلعتِ من
هر روز همی وعده به فردا دهیام
فردا نشود تمام در دورِ زَمَن
در عهدۀ تعویق گر اُفتَد ز این پیش
[...]