خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۰ - نعره زدن سام نریمان بر دیوان
یکی نعره زد سام گرد آن زمان
که ای نامداران زابلستان
بگیرید از این دیوزادان شوم
که جائی ندارند در مرز و بوم
رسیدند آن لشکری پیش سام
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹
دلم دیده از دوستان برنگیرد
که بلبل دل از بوستان برنگیرد
زمن سایه ئی ماند از مهر رویش
گر آن مه ز خور سایبان برنگیرد
ببازار او نقد دل چون فرستم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲
دوری از ما مکن ای چشم بد از روی تو دور
زانک جانی تو و از جان نتوان بود صبور
بی ترنج تو بود میوه جنّت همه نار
لیک با طلعت تو نار جهنّم همه نور
بنده یاقوت ترا از بن دندان لؤلؤ
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵
باز بر افراختیم رایت سلطان عشق
بار دگر تاختیم بر سر میدان عشق
ملک جهان کرده ایم وقف سر کوی یار
گوی دل افکنده ایم در خم چوگان عشق
از سر مستی کشیم گرده رهبان دیر
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸
گشت معلوم کنون قیمت ایام وصال
که وصالت متصوّر نشود جز بخیال
گر میسّر نشود با تو ام امکان وصول
نیست ممکن که فراموش کنم عهد وصال
هر سحر چاک زنم دامن جان را چون صبح
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸
ای روی تو چشمه ی خور چشم
ابروی تو طاق اخضر چشم
بالای بلند و چشم مستت
شمشماد روان و عبهر چشم
لعل تو شراب مجلس روح
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴
مرا ز هجر تو امّید زندگانی کو
در آرزوی توام لذّت جوانی کو
اگر نه عمر منی رسم بیوفائی چیست
وگر زمانه نئی شرط مهربانی کو
میان بادیه ی غم ز تشنگی مُردم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۶
خوشا کشته بر طرف میدان او
بخون غرقه در پای یکران او
خدنگی که گردد ز شستش رها
کنم دیده را جای پیکان او
بشمشیر کشتن چه حاجت که صید
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹
من کیم زاری نزار افتاده ئی
پر غمی بیغمگسار افتاده ئی
دردمندی رنج ضایع کرده ئی
مستمندی سوگوار افتاده ئی
مبتلائی در بلا فرسوده ئی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴
گهم رانی و گه دشنام خوانی
تو دانی گر بخوانی ور برانی
من از عالم برون از آستانت
نمی دانم دری باقی تو دانی
چه باشد گر غریبی را بپرسی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - فی الاستیهاب
مدیر نقطه ی عالم مدار مرکز ملک
جهان پناه سلیمان فر آصف ثانی
روان پیکر اقبال شمس دولت و دین
ترا رسد که کنی در جهان جهانبانی
چه گویمت که تو از فرط کبریا و جلال
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹
دوری از ما مکن ای چشم بد از روی تو دور
زانک جانی تو و از جان نتوان بود صبور
بی ترنج تو بود میوه ی جنّت همه نار
لیک با طلعت تو ناز جهنّم همه نور
بنده یاقوت ترا از بن دندان لؤلؤ
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸
بعقل کی متصوّر شود فنون جنون
که عقل عین جنونست و الجنون فنون
ز عقل بگذر و مجنون زلف لیلی شو
که کلّ عقل عقیله ست و عقل کلّ جنون
بنور مهر بیارا درون منظر دل
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳
چو دستان برکشد مرغ صراحی
برآید نوحهٔ مرغ از نواحی
قدح در ده که چشم مست خوبان
قد اتّضحت لنا ای اتّضاح
الا والله لا اسلو هواهم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲
برو ای باد بهاری بهدیاری که تو دانی
خبری بر زمن خسته بهیاری که تو دانی
چون گذارت بهسر کوی دلارام من افتد
خویش را در حرم افکن بهگذاری که تو دانی
آستان بوسه ده و باش که آسان نتوان زد
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۶۶
کجا بود من مدهوش را حضور نماز
که کنج کعبه ز دیر مغان ندانم باز
مرا مخوان بنماز ای امام و وعظ مگوی
که از نیاز نمی باشدم خبر ز نماز
چو صوفی از می صافی نمی کند پرهیز
[...]