گنجور

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۷ - از ترکیب بندی است در توحید و مناجات و پند و موعظت و منقبت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

 

بدان خدای که جان آفرید و روزی داد

که در نبست دری تا دری دگر نگشاد

ز امر او به تن مرده جان زنده رسید

ز صنع او ز شب تیره روز روشن زاد

خدای ساخت دو عالم به امر کن فیکون

[...]

قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۸ - ترکیب بندی است که در توحید و زهد و پند و منقبت پیغمبر «ص» و امیرالمؤمنین «ع» و شیعیانش گفته

 

جز آفریدگار جهان آفریده نیست

بشنو که کس چنین سخن از کس شنیده نیست

تا زنده ام جز این نرود بر زبان من

زیرا که کس مرا جز ازو آفریده نیست

مادر مرا که زاد و بپرورد و شیر داد

[...]

قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۹ - در توحید و مناجات ومنقبت پیغمبر «ص» و امیرالمؤمنین «ع» و مدح منتجب الدین حسین بن ابوسعد ورامینی «ره» گوید

 

دارنده گردون و نگارنده اختر

جان پرور و دارای جهان اعظم و اکبر

فردی صمدی لم یلدی راه نمائی

یکی نه چو هریک همه ای از همه برتر

او باشد آخر نه زمین باشد و نه چرخ

[...]

قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۲۰ - در توحید و مناجات گوید

 

بس مبارک بود چو فر همای

اول کارها به نام خدای

ذوالجلالی که پیک درگهش اند

ماه و خورشید آسمان فرسای

آنکه اندر خزان قدرت اوست

[...]

قوامی رازی
 
 
sunny dark_mode