گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

خواجه در آرزوی عمر دراز

که رسد ناگهش زمانه فراز

ملک الموت گویدش در گوش

که فراز آمد آن زمان دراز

خسته گرددش هر دو دست قوی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

شوریست عجب در سر شوریده سران باز

یارب چه خبر میرسد از بیخبران باز

زد نوبتی چرخ مگر نوبت عشرت

بر درگه آن خسرو زرین کمران باز

بر دوش و سرم خرقه و دستار گران است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

بر وی درازتر شود این آرزو و آز

چندانکه مردمی بزید در جهان دراز

پند ستوده عرب است آنکه مرد را

گردد جوان چو پیر شود آرزو و آز

بر رشته دراز امل خواجه می تنید

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

زان طره در هم دل آویز

زان پسته بر هم شکر ریز

آن لعل لبان شورش انداز

وان نگرس مست فتنه انگیز

جمعی همه بیقرار و من هم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶

 

گوهر خود را هویدا کن کمال این است و بس

خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس

سنگ دل را سرمه کن در آسیای رنج و درد

دیده را زین سرمه بینا کن کمال این است و بس

هم نشینی با خدا خواهی اگر در عرش رب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷

 

خروس صبح زد سبوح و قدوس

فرا کن دیده رازین خواب منحوس

عزیز ملک مصر ای یوسف دل

شوی در چاه زندان چند محبوس

ز بالا سوی پستی میکنی رای

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

نوبتی صبح فرو کوفت کوس

رفت شب تیره بچهر عبوس

باده کشان را رسد از عرش دل

نغمه سبوح ز بانگ خروس

بر در میخانه دل حلقه زد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۹

 

نه درد جوی و نه اندر هوای درمان باش

هرآنچه پیر خرد گویدت بفرمان باش

بروی باد هوس بر فراز مسند عفل

پری و دیو بفرمان کن و سلیمان باش

کرامت همه عالم بخوی انسانی است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

گفته بودی کز پریشانی شدم چون موی خویش

گشتم از آشفتگی چون طره جادوی خویش

تا چه سودا بر سرت افتاده از آن شوریده زلف

یا چو ما مفتون شدی بر نرگس هندوی خویش

تا رود اندوهت از خاطر، بنه آئینه ئی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱

 

حلقه در گوش چو دف چنگ صفت سر در پیش

بزنم یا بنواز این تو و این بنده خویش

نشود از تو گذشتن که توئی راحت جان

نشود بی تو نشستن که توئی مرهم ریش

مدعی در پس دیوار و تو در پیش نظر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

دل نبندی بچرخ و دورانش

وان تهی طبل و کهنه انبانش

خون دل خور ز جام غم، کین زال

همه خون است شیر پستانش

غیر خوناب چشم و لخت جگر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش

پریش تر کنم از کار و بار خویشتنش

بخایم آن لب و دندان چون شکر چندان

که جوی خون رود از لعل لب، چو چشم منش

منش چگونه توانم که در بغل گیرم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

ای آفت جان و فتنه هوش

وی سرو روان و چشمه نوش

آن پسته چرا دهان ببسته است

وان غنچه چرا نشسته خاموش

برخیز و برو بیا و بنشین

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

تو خواجه‌ای و منت چون غلامِ حلقه‌به‌گوش

بگیر گوش و به هر کس بخواهی‌ام بفروش

شود شبی که چو بختم ز در درآیی و من

چو جان به بر کشمت یا چو جامه در آغوش؟

هر آنچه تلخ بگویی از آن لب شیرین

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

هر چه آید ز رنج و راحت پیش

نسپارم بدرد و غم دل خویش

نروم زیر بار منت خلق

هر که هست از توانگر و درویش

دل کس را نمی برم از جای

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

گر دماغت تر نشد ای شیخ شهر از جام عشق

بر زبان تکرار کن تا میتوانی نام عشق

هست در خاطر مرا از قول میر عاشقان

نام عشق آخر کشد دل را بسوی جام عشق

عقل و دین در سایه دیوار عشق افتاده پست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

چون گریزد شیخ شهر از نام عشق

کی تواند نوش کرد از جام عشق

خاکیانرا برتری ز افلاکیان

نیست جز از فضل و از انعام عشق

عقل را چبود نهایات الکمال

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

نزند دم فلک بجز دم عشق

عالمی نیست غیر عالم عشق

شادی ای نیست جز که شادی عشق

نیز نبود غمی بجز غم عشق

زین همه نکته ها که عقل سرود

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

باز رسید از یمن، نفخه زحمن عشق

باز دمید از چمن، غنچه خندان عشق

جلوه گر آمد ز دور آتش مهر ظهور

منصعق آمد ز طور موسی عمران عشق

نفحه باد صبا زد بچمن مرحبا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

 

نیمه از خاک و نیمه از افلاک

نیمه از دیو و نیمه از املاک

نیمه از تلخ و نیمه از شیرین

نیمه از زهر و نیمه از تریاک

نیمی از خلق و نیمه ای از امر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۲۳