هر مثل کز دهنت ای بت زیبا زدهایم
گر به جز هیچ مثالی زده بیجا زدهایم
زان دهن دم نتوانیم زدن گر بزنیم
حرفی از نقطهٔ موهوم به ایما زدهایم
خود، به یاد لب تو شیرهٔ شکّر نوشیم
بوسه از تنگی الفاظ به معنی زدهایم
ما خریدیم به جان فتنهٔ ابروی ترا
خویش را، بر دم شمشیر به عمدا زدهایم
چون به جز عشق تو نبود، به دو گیتی هنری
لاجرم زیر هنرها همه یکجا زدهایم
بهر یک جلوه چو موسی ارنی گو همه عمر
عَلَم عشق تو بر قلّهٔ سینا زدهایم
تا نهادیم به سر تاج غلامیّ ترا
طعنه بر افسر اسکندر و دارا زدهایم
تا که ما خاکنشین سر کوی تو شدیم
خیمه بالاتر، از این گنبد مینا زدهایم
این دل نازک ما با دل سنگین بتان
شیشهای هست که بر صخرهٔ صمّا زدهایم
فتنهٔ چشم تو از درد دل ماست که ما
سرمهٔ ناز بر آن نرگس شهلا زدهایم
تا «وفایی» نکند عشق بتان را اظهار
بر دهان و دل او مُهر خموشا زدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به زیبایی و عشق پرداخته و به زبان هنری خود به بیان احساسات و تجربههای عاشقانه میپردازد. او میگوید که از زبان عاشقانه خود، مثالها و تشبیهات مختلفی میزند، اما در نهایت همه این سخنها تنها برای بیان عشق به معشوق است. شاعر به عشق و زیبایی معشوقش اشاره کرده و به ارزش و مقام آن در زندگیاش میپردازد. او به تضاد و درد عاشقی نیز اشاره دارد و از نازکدلی خود در برابر زیباییهای معشوق میگوید. همچنین، بیان میکند که عشق به معشوق تنها هنریست که در این دنیا دارد و برای این عشق حاضر است تا هرگونه فداکاری کند. در نهایت، او عشق را به عنوان یک حقیقت عمیق و نافذ در زندگیاش به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر مثالی که از دهان تو، ای محبوب زیبا، شنیدهایم، اگر به جز این مثال هیچ چیز دیگری گفته باشد، بیمورد بوده است.
هوش مصنوعی: نمیتوانیم از آن دهان سخنی بگوییم. اگر هم چیزی بگوییم، فقط اشارهای به موضوع نامشخصی کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر یاد لبهای تو، شیرهٔ شیرینی را مینوشیم و چون کلمات ما محدود است، بوسهای از عشق را به زبان آوردهایم.
هوش مصنوعی: ما با تمام وجود و دلخواه، زیبایی و آشوب چهرهٔ تو را به جان خریدیم و به طور عمدی بر لبهٔ خطر و نبرد ایستادهایم.
هوش مصنوعی: عشق تو تنها هنری است که در دو جهان وجود دارد، و به همین دلیل تمام هنرها را در یک جا جمع کردهایم.
هوش مصنوعی: هر یک از جلوهها و زیباییهای تو مانند آن لحظهای است که موسی به کوه سینا نگریست و تو را دید. ما تمام عمر، پرچم عشق تو را بر بالای این قله برافراشتهایم.
هوش مصنوعی: ما برای تو که مایه افتخار ما هستی، تاج بندگی برسر میگذاریم و به این وسیله بر افسران معروفی چون اسکندر و داریوش طعنه میزنیم.
هوش مصنوعی: زمانی که ما در کنار کوی تو ساکن شدیم، بر افراشتن خیمهای با شکوه بالاتر از این آسمان را به یادگار گذاشتهایم.
هوش مصنوعی: دل لطیف و حساس ما در مقایسه با دل سرد و سخت بتهای شیشهای، همچون تکهای شیشه است که به سنگی محکم برخورد کردهایم.
هوش مصنوعی: عذاب و درد دل ما ناشی از زیبایی و جاذبهٔ چشمان توست. ما برای زیبایی چشمانت که همچون نرگس است، خود را آماده کردهایم و به آن اهمیت میدهیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق بتان به وفا نرسد، ما هم بر سینه و زبان خود مهر سکوت زدهایم و چیزی نمیگوییم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا که بر طور دل این آتش سودا زدهایم
آتش غیرت بر سینه سینا زدهایم
رشته و سبحه زنّار گسستیم ز هم
دست تا در خم آن زلف چلیپا زدهایم
تا که در گلشن عشق تو نواسنج شدیم
[...]
تا بدان زلف سیه دست تمنّا زدهایم
خویش را، بر سپهی با تن تنها زدهایم
بر سر کوی خرابات در اوّل سودا
دفتر و سبحه و سجّاده به صهبا زدهایم
ما از آن باده کشانیم که از روز نخست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.