تا دهن بستهام از نوشلبان میبرم آزار
من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار
تا بهار است دری از قفس من نگشاید
وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار
چشم شاهد به سراپردهٔ مژگان چه حکایت
آهو از سبزه برآورد سر و شیر ز نیزار
هرگز این دور گل و لاله نمیخواستم از بخت
که حریفان همه زار از من و من از همه بیزار
دست و ابزار چو میداد به گوش هنرم گفت
رو که بازار تو روزی که نه دست است و نه ابزار
هردم از سینه این خاک دلی زار بنالد
که گلی بودم و بازیچه گلچین دلآزار
گل بجوشید و گلابش همه خیس عرق شرم
که به یک خنده طفلانه چه بود آن همه آزار
چشم نرگس نگران است ولی داغ شقایق
چشم خونین شفق بیند و اَبرِ مَهِ آزار
ابر از آن بر سر گلهای چمن زار بگرید
که خزان بیند و آشفتن گلهای چمنزار
شهریار است و همین شیوه شیدایی بلبل
بگذارید بگرید به هوای گل خود زار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.