گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی کو
سراپا حرف تقصیرم زبان عذرخواهی کو
به طالع دولت بیدار (و) زخم کاریی دارم
ز گرد سرمه جوهردار شمشیر نگاهی کو
چو در محشر ز خون کشتگان رحمت به جوش آید
مرا در بیگناهی خوشتر از چشمت گواهی کو
چه خواهی گفت با این بیزبانیها اسیر آخر
اگر پرسد ز فریاد خموشی عذرخواهی کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شرم و بیتابی خود سخن میگوید و به دنبال پناهی از این احساسات است. او به زبان عذرخواهی اشاره میکند و به زخمهایش و دردهایی که دارد، اشاره میکند. همچنین به بیگناهی خود در محشر و چشمان دیگران اشاره میکند و از وضعیت سکوت و بیزبانیاش ناراضی است و از خود میپرسد که در مواجهه با دیگران، چگونه میتواند عذرخواهی کند. در واقع، شاعر از احساس تنهایی و ناامیدی خود صحبت میکند.
هوش مصنوعی: از خجالت و بیتابی خودم فرار میکنم. جایی برای پنهان شدن پیدا نمیکنم. حالا که تمام وجودم پر از حرفهای ندامت و پشیمانی است، میخواهم از زبانم عذرخواهی کنم، اما نمیدانم این عذرخواهی کجاست.
هوش مصنوعی: به خاطر سرنوشت خوب و خوششانسیم، آسیب عمیقی دارم که از نظر شدید و تاثیرگذار یک نگاه ارزشمند به من وارد شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که قیامت برپا شود و رحمت خداوند از خون بیگناهان به جوش بیاید، در آن لحظه برای من گواهی بهتر از چشمان تو وجود نخواهد داشت که نشان دهد من بیگناه هستم.
هوش مصنوعی: اگر زبانی برای بیان حقیقت نداشته باشی، در برابر سوالهای دیگران چه جوابی میتوانی بدهی؟ اگر کسی از تو دربارهی فریادهایی که بیصدا باقی ماندهاند بپرسد، حالا عذرخواهیات کجاست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.