زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم
گل بی خنده به سیرابی شبنم ندهیم
چشم صلح از تو نداریم مکش منت ناز
جنگ بی آشتیی را به دو عالم ندهیم
حسن و عشق از دو طرف خوب به هم ساخته اند
دل ما غیر تو نستاند و ما هم ندهیم
خو به غم بسکه گرفتیم اگر خاک شویم
کف خاکی به بهای دل بی غم ندهیم
عشق آن ترک ستم پیشه غیور است اسیر
چون به او ملک دل خویش مسلم ندهیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و رنج عاطفی است. شاعر بیان میکند که در شرایط سخت و بیقراری، نباید دل را به کسی بسپاریم که شایسته عشق و توجه نیست. او به این نکته اشاره دارد که عشق و زیبایی در کنار هم وجود دارند، اما دل او فقط برای کسی که در نظرش خاص است اهمیت دارد. همچنین، تاکید میکند که اگرچه در غم و اندوه به سر میبرد، اما حاضر نیست دل آرامش را به خاطر بیاعتنایی و بیاحساسی کسی از دست بدهد. در نهایت، ابراز میکند که عشق حقیقی باید محترم شمرده شود و نباید به راحتی آن را فدای کسی کرد که لایقش نیست.
هوش مصنوعی: اگر دل ما زخمی شده و بیکار شده است، به آن مرهمی نخواهیم داد. همچنین گلی که بدون خنده است، به آبی که با شبنم خیس شده است، نخواهیم داد.
هوش مصنوعی: ما از تو چشم صلح نداریم و نمیخواهیم با ناز و بازیهای جنگیات، آرامشمان را از دست بدهیم. این موضوع را به هیچ قیمتی نمیپذیریم.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی به گونهای با هم ترکیب شدهاند که دل ما تنها به تو وابسته است و حاضر نیستیم آن را به کسی دیگری بدهیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر غمهایمان به شدت غرق در درد و اندوه شدهایم، به طوری که اگر به خاک تبدیل شویم، حاضر نیستیم به بهای دل آرام و بیغم خود، به راحتی از این حالت خارج شویم.
هوش مصنوعی: عشق به آن جوان ترک غیرت مند است و چون اسیر عشق او شدیم، نباید دل خود را به راحتی به او بدهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.