دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر
در نظر کی آیدم سیر گلستان دگر
بت پرستی را هنوز امروز با من کارهاست
از خطش دیدم سواد کافرستان دگر
خوانده ام مضمون حرفش را حیات تازه ای است
کرده ام هر دم نثار نامه اش جان دگر
آبرو داری پریشانی رواج کار توست
گل پس از آشفتگی دارد چراغان دگر
منکه دور از سنگ طفلان می توانم شور کرد
می برم شهر جنون را در بیابان دگر
چون کنم شکر نوازشهای پنهان چون کنم
منفعل می سازدم هر دم به احسان دگر
دل نمی گیرد قرار از یاد مژگانش اسیر
دیده در طالع مگر زخم نمایان دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر، به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند که دگرگونی و تازگی را به زندگیاش میآورد. او به تاثیرات محبت و زیبایی معشوقهاش اشاره دارد و میگوید که احساساتش باعث ایجاد شور و شوق در دلش شده است. همچنین، از مشکلات و تنشهایی که ناشی از عشق و زیبایی است صحبت میکند و به یادآوری عشق و نوازشهای پنهانی اشاره میکند که بر او تأثیر عمیقی گذاشته است. در نهایت، شاعر از زخمهای عشقی یاد میکند که در دلش باقی مانده و نمیتواند به راحتی فراموش کند.
هوش مصنوعی: من زیبایی چهره تو را دیدهام و دیگر هیچ چیز نمیتواند نظر مرا به خود جلب کند؛ زیبایی دیگر گلستانها نیز برایم جذابیت ندارد.
هوش مصنوعی: من هنوز درگیر بتپرستی هستم و از نشانههای آن متوجه شدم که در سرزمین کافران هم اوضاع تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این حس است که با خواندن نامهای از معشوق، حیات و انرژی جدیدی به وجود آمده است. هر لحظه از زندگی را به یاد آن نامه و عشق او سپری میکند و احساس میکند که جانش تازه شده است.
هوش مصنوعی: حفظ آبرو و پر reputation به کار و فعالیتهای تو بستگی دارد. مانند این که گل پس از این که به هم ریختگی و پریشانی دچار شد، دوباره شکل و شمایل زیبایی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: من که از دنیای کودکان و سنگهای بازیشان دور شدهام، میتوانم احساسات و هیجانات خود را در دل طبیعت آزاد کنم و یک دنیا دیوانگی و شور را به بیابانی تازه بیفزایم.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از نوازشهای پنهانی که دریافت کردهام سپاسگزاری کنم، وقتی که هر لحظه در اثر این محبتها دچار تأثیر و تأثر میشوم؟
هوش مصنوعی: دل آرامش خود را از یاد مژگانش نمیگیرد و تنها اسیر نگاه اوست؛ مگر اینکه زخم دیگری نمایان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای زپشت ارسلان خان ارسلان خان دگر
ملکداری را نزیبد جز تو سلطان دگر
سایه یزدان توئی شاهی ترا زیبد بحق
سایه دیگر نشاید همچو یزدان دگر
خسرو غازی محمدبن سلیمان آنکه بود
[...]
ای ز رویت هر نگاهی را گلستان دگر
در دل هر ذره ای خورشید تابان دگر
وای بر من کز غرور حسن هر چین می شود
گوشه ابروی او را طاق نسیان دگر
بیقراری هرکه را پیچد بهم چون گردباد
[...]
سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر
خون شو ای دل تا گشاید جای پیکان دگر
پر تامل میکند ساقی چو آمد دور ما
دور ما را ترسم اندازد به دوران دگر
آتش ما یادگارست از گلستان خلیل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.