گنجور

 
اسیر شهرستانی

ساقی تبسم مژه کام بیشتر

در فیض صبح باغ گل جام بیشتر

کفر است لب مبند زخواهش که لطف دوست

خواهد ز بی نیازتر ابرام بیشتر

گر دام احتیاط فراموش کرده ای

صید رمیده تر شودت رام بیشتر

باشد ز فیض نسبت یکرنگی خطش

از سبزه سحر نمک شام بیشتر

آزاد نعمتیم و گرفتار وحشتیم

زنجیر گشت پاره و شد دام بیشتر

سر کرده ایم تا که برد صرفه چون اسیر

من بیشتر دعا و تو دشنام بیشتر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

از سعی، کار عشق شود خام بیشتر

پیچد به مرغ بال فشان دام بیشتر

از خط فزود شوخی آن چشم پر خمار

درنوبهار دور کند جام بیشتر

تا بر محک زدم می شیرین و تلخ را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه