ساغری دارد به کف هر قطره باران بهار
فیض ساقی گشته مفت باده نوشان بهار
عیش بر هم می خورد خوی لطافت بار کیست
از هوا غافل مشو جان تو و جان بهار
زخم کاری می برد رنگ از رخ (و) رخسار باغ
می روم از همت تیغت به میدان بهار
از گلستان مطلبم سرو و گل و شمشاد نیست
شمع آهی کرده ام نذر شهیدان بهار
اضطراب برگ برگش چون پی گم کرده است
خانه بر دوش هوای اوست جولان بهار
در نظر هر قطره باران چراغ دیگر است
ابر را پروانه کرد آخر چراغان بهار
بسکه می ترسم ز دل گلهای رازش بشکفد
نشنوم از هیچ کس یک بیت در شان بهار
سرو و گل در سجده می آید نمی دانم اسیر
خطبه حسن که می خوانند مرغان بهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و دلانگیزیهای بهار میپردازد. شاعر باران بهاری را به عنوان نماد زندگی و طراوت میبیند و از لذتهای بادهنوشی در این فصل سخن میگوید. او از لطافت و شگفتیهای بهار صحبت میکند و اشاره میکند که حتی زخمها و چالشها نیز نمیتوانند زیبایی این فصل را کاهش دهند. شاعر از گل و گیاهان نمیگوید، بلکه به یاد شهدای بهار و درد و اضطرابی که در دل دارد، اشاره میکند. در نهایت، او به سجدهرفتن سرو و گل در برابر زیبایی بهار و خواندن خطبه توسط مرغان اشاره دارد؛ این به معنای احترام و عشق به فصل بهار است.
هوش مصنوعی: هر قطره باران در بهار مانند ساغری است که در دست داریم و از فیض ساقی یعنی خداوند بهرهمند شدهایم. در این فصل، نوشیدن باده به راحتی و بدون زحمت برای ما فراهم شده است.
هوش مصنوعی: لذتها و شادیها از بین میرود و کسی که لطافت و زیبایی را درک نمیکند، باید مراقب باشد که غفلت از طبیعت و حیات میتواند جان او و بهار را تحت تاثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: زخم عمیق به قدری شدید است که رنگ از چهره میرباید. من از زیبایی باغ، به خاطر قدرت تیغ تو به میدان بهار میروم.
هوش مصنوعی: من در این مکان به دنبال زیباییهای ظاهری نیستم، بلکه شعلهای از عشق و اشتیاق برای شهدای بهار را در دل دارم که به آنها ادای احترام کنم.
هوش مصنوعی: اضطراب و بیقراری او مانند درختی است که برگهایش را یکی یکی گم کرده است و در قامت او، هوای محبوبش را حس میکند. بهار در حال طغیانی است و او در این حال و هوا زندگی میکند.
هوش مصنوعی: در چشم هر قطره باران، نور و روشنی خاصی وجود دارد و ابرها به وسیله آنها به شکلی زیبا و پرنور درمیآیند که بهار را نیز زنده و شاداب میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر ترسی که از دل پرراز گلها دارم، هیچ صدایی از کسی نمیشنوم که بخواهد در مورد زیباییهای بهار چیزی بگوید.
هوش مصنوعی: سرو و گل در حال عبادت و سجده هستند و من نمیدانم آیا پرندگان بهار تحت تأثیر سخنرانی زیبای حسن (که احتمالاً اشاره به زیبایی و جذابیت اوست) به این حالت در آمدهاند یا نه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بوی گل می آیداز چاک گریبان بهار
تا ز تیغ کیست این زخم نمایان بهار
می توان دانست داغ آتشین رخساره ای است
زآتشی کز لاله افتاده است در جان بهار
بهر ایمان باختن هر شبنم گل چشمکی است
[...]
پای هر نخلی که بوسیدم به دوران بهار
در چمن گل بر سرم افشاند احسان بهار
از زمین هر قطرهٔ باران برویاند گلی
تخم گویی به خاک افشاند نیسان بهار
چون نباشد در چمن حیرت نگه نرگس که نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.