جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار
همچو مستان گریه را در آستین دارد بهار
در نظر تا سایه برگ خزان باغ گل است
در سر کوی که پهلو بر زمین دارد بهار
بی تو ایمن نیستم از برگ برگ گلستان
بهر قتلم ز هر در زیر نگین دارد بهار
سیر گلشن کن اگر دلسرد داغ توبه ای
مرهم کافور برگ یاسمین دارد بهار
تا نسیمی می وزد از می بساطی چیده ام
زهد رنگین مشربم در آستین دارد بهار
سبزه خنجر می زند ساغر به فریادم برس
شربت آبی که خوی آتشین دارد بهار
خاطر جمعی پریشانتر ز گل پیدا کند
صد شکست از توبه مادر کمین دارد بهار
از سر کوی که می آید نمی دانم اسیر
اینقدر دانم که منت بر زمین دارد بهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهٔ بهار و حال و هوای آن است. شاعر به احساسات متناقض خود اشاره میکند؛ از یک سو بهار را به عنوان زمانی شاد و پررونق توصیف میکند و از سوی دیگر غم و اندوه را نیز در آن میبیند. او به زیباییهای طبیعت و گلها اشاره دارد، اما در عین حال از بیکسی و دلتنگی بدون معشوقش نیز سخن میگوید. با وجود زیبایی بهار، شاعر از دردهای عاطفی و توبهای که در دل دارد، یاد میکند و میخواهد که با نسیم بهاری، غمهایش کاهش یابد. در نهایت، بهار را به عنوان موجودی پراز راز و پر از احساسات متناقض میشناسد که در عین زیبایی و شادی، غم و درد را نیز به همراه دارد.
هوش مصنوعی: بهار با دل شکسته و اندوهی که در دل دارد، همچون مینوشیدگان، اشک را در آستین خود پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: در نگاه، تا زمانی که سایههای برگهای خزان در باغ گل وجود دارد، در کوچهای که به زمین نزدیک است، بهار نیز حضور دارد.
هوش مصنوعی: بدون تو احساس امنیت نمیکنم، حتی از هر برگ گلستان. به خاطر این که هر کجا بهار است، برای من ممکن است خطرناک باشد.
هوش مصنوعی: اگر دلگیر هستی، با رفتن به گلستان خود را شاد کن، زیرا توبهای که میکنی مانند مرهمی است که بر دردهایت مینهد و بهار با عطر برگهای یاسمن، شادی و آرامش را به زندگیات میآورد.
هوش مصنوعی: به یاد باشکوهی بهار، بساطی از خوشی و شادابی برپاست و در آستین من زهدی زیبا نهفته است که همراه با نسیم زندگی میآید.
هوش مصنوعی: سبزه مانند خنجری به ساغر (لیوان) میزند و از من کمک میخواهد. بیا و شربتی به من بده که با وجود رنگ آبیاش، خوی آتشین دارد و بهار را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: آسودگی خاطر، گاهی بیشتر از گل نشان میدهد و بهار، که ظاهراً نماد شادی و امید است، میتواند به آسانی دل انسان را بشکند و رنجهایی را که مادر از گذشته به یاد سپرده است، بیدار کند.
هوش مصنوعی: نمیدانم از کدام کوچه و از کجا میآید، اما میدانم که در اینجا منتظر بهاری هستم که نشانههایش روی زمین نمایان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خرام ناز منت بر زمین دارد بهار
هر طرف صد خرمن گل خوشه چین دارد بهار
تختش از بادست و چتر از ابر و لشکر از پری
اسم اعظم چون سلیمان بر نگین دارد بهار
یک نفس یک جا ز شوخیها نمی گیرد قرار
[...]
گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد بهار
خرمی از شاخ گل در آستین دارد بهار
ملک عالم یک دهان خنده شده از خرمی
تا به رنگ لاله اش زیر نگین دارد بهار
می نماید فکر سامان می از احسان ابر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.