پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده اند
جای گل چون شعله آتش در گریبان کرده اند
فیضها دارد شب ناکامی ما در کمین
هر طرف صبحی در این ویرانه پنهان کرده اند
از نسیم صبح آب خنده گل می چکد
فیض را یک باغبان این گلستان کرده اند
سایه هر برگ این گلزار ابر رحمت است
کشته تیغ که را در خاک پنهان کرده اند
رنج راحت می کند دیوانه ام را تر دماغ
گل به دامنها به جای سنگ طفلان کرده اند
کعبه جویان سرگذشت شوق می دانند اسیر
جشنها در پای هر خار مغیلان کرده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به توصیف حالتهای ناامیدی و امید در زندگی میپردازد. او به کارهای پنهانی که به زیبایی و شادی منجر میشوند، اشاره میکند و نشان میدهد که حتی در دل مصیبتها، نشانههایی از گل و خوشی وجود دارد. همچنین به تضاد میان درد و خوشی اشاره میکند و چگونگی یافتن شادی در میان رنجها را شرح میدهد. به طور کلی، پیامی از امید در دل ناامیدی و زیبایی در سختیها به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: افراد نیکوکار و پاکدل، با دردی نهفته مواجه هستند. آنان مانند گلی هستند که در دل آتش قرار گرفته و در عین زیبایی، در درون خود شعلهای از رنج و اضطراب دارند.
هوش مصنوعی: شب ناکامی ما پر از نعمتهاست، چرا که در هر گوشه این ویرانه، صبحی منتظر و پنهان است.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی باعث شده که آبِ خندهی گلها بر زمین بریزد. این زیبایی به خاطر زحمت یک باغبان است که این باغ را ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: سایه هر برگ این باغ به منزله ابری از رحمت است و کسی که به وسیله تیغ به خاک سپرده شده، در واقع در این زمین پنهان است.
هوش مصنوعی: رنج، آرامش میآورد و دیوانهام میکند. گلهایی که از خاک برخاستهاند، به جای سنگهای سختی که کودکان با آن بازی میکنند، به دامنها جابهجا شدهاند.
هوش مصنوعی: عاشقان واقعی که همیشه در جستجوی کعبه هستند، میدانند که در مسیر عشق، هر بار که بر درد و رنجها غلبه کردهاند، جشن شادی برپا کردهاند، حتی اگر راهشان پر از خار و درد باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماهرویان زلف مشکین را پریشان کردهاند
عاشقان دنیی و دین در کار ایشان کردهاند
نور صبح از پرده شب آشکارا میشود
گر چه عارض را به زیر زلف پنهان کردهاند
شاهدان در شهر عرض صورت خود دادهاند
[...]
حاجیان روی صفا در کعبه جان کردهاند
عاشقان عزم طواف کوی جانان کردهاند
نفس کافر کیش را در راه او روحی فداه
هر نفس چون کیش اسماعیل قربان کردهاند
میدمد بوی وفا زین صبح خیزان چون صبا
[...]
سرو باغ ملک را در خاک پنهان کردهاند
گوهر سیراب را با خاک یکسان کردهاند
خشم را روشندلان در حِلم پنهان کردهاند
آتش سوزنده را بر خود گلستان کردهاند
چشم خود جمعی که از رخسار نیکو بستهاند
پیش یوسف در بغل آیینه پنهان کردهاند
چون صدف آنان کز انجام قناعت آگهند
[...]
حقپرستان سلف، کاری نمایان کردهاند
معبدی بر کوهسار از سنگ بنیان کردهاند
بیست پله برنهاده پیش ایوانی ز سنگ
زیرش انباری برای آب باران کردهاند
پلهای دیگر نهادستند از سوی دگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.