عالم از جلوه تو خرم شد
سایه گل آفتاب شبنم شد
دورگردم به قرب می نازم
هر که بیگانه گشت محرم شد
زهر بیگانگی چشید و نمرد
بوالهوس رفته رفته آدم شد
عشق آیینه مآل نماست
شادی از اختلاط ما غم شد
در زمان من و تو مهر و وفا
بیش از بیش شد کم از کم شد
خونبهای اسیر تشنه لب است
ساغری کز لب تو زمزم شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.