گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

عالم از جلوه تو خرم شد

سایه گل آفتاب شبنم شد

دورگردم به قرب می نازم

هر که بیگانه گشت محرم شد

زهر بیگانگی چشید و نمرد

بوالهوس رفته رفته آدم شد

عشق آیینه مآل نماست

شادی از اختلاط ما غم شد

در زمان من و تو مهر و وفا

بیش از بیش شد کم از کم شد

خونبهای اسیر تشنه لب است

ساغری کز لب تو زمزم شد

 
sunny dark_mode