گنجور

 
اسیر شهرستانی

اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد شد

نگاهم روشناس دولت دیدار خواهد شد

از او جز کشتن خود حاجت دیگر نمی خواهم

زبان را در ادب کی رخصت گفتار خواهد شد

کند گر همت پیر مغان یاری دینداران

سوال معنی پیچیده ای زنار خواهد شد

خمار توبه گر دردسرم ز این بیش خواهد داد

نگاه گرم می خونریز استغفار خواهد شد

حجاب عشق گر زینسان لب اظهار می بندد

میان ما و فرصت گفتگو بسیار خواهد شد

اسیر از یک نگاه گرم ساقی گشته بیطاقت

ندانم چون حریف ساغر سرشار خواهد شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عبدالقادر گیلانی

نمی دانم که او تا کی پی آزار خواهد شد

نگوید این دلم آخر از او بیزار خواهد شد

بدین خو چندروزی گر بماند ازجفای او

تنم بیمار خواهد گشت وجان افگار خواهد شد

به خواب مرگ شد بخت من وگویند یارانم

[...]

فصیحی هروی

چه دانستم که رازم مو به مو اظهار خواهد شد

متاع روی دست هر سر بازار خواهد شد

مگر اعجاز حسن او کند بی سایه مژگان را

وگرنه زود روی نازکش افگار خواهد شد

به خار غم سپردم دامن جان و ندانستم

[...]

صائب تبریزی

چنین گر آتشین از باده آن رخسار خواهد شد

زجوش مغز، سربسیار بی دستار خواهد شد

به بیماران چنین وا می رسد گر چشم بیمارش

زمین از دردمندان بستر بیمار خواهد شد

مبر دیوانه ما را به شهر از دامن صحرا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه