اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد شد
نگاهم روشناس دولت دیدار خواهد شد
از او جز کشتن خود حاجت دیگر نمی خواهم
زبان را در ادب کی رخصت گفتار خواهد شد
کند گر همت پیر مغان یاری دینداران
سوال معنی پیچیده ای زنار خواهد شد
خمار توبه گر دردسرم ز این بیش خواهد داد
نگاه گرم می خونریز استغفار خواهد شد
حجاب عشق گر زینسان لب اظهار می بندد
میان ما و فرصت گفتگو بسیار خواهد شد
اسیر از یک نگاه گرم ساقی گشته بیطاقت
ندانم چون حریف ساغر سرشار خواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالاتی از عشق و تمناهای دل پرداخته است. شاعر از عشق یار و زیباییهای آن صحبت میکند و میگوید که اگر عشق واقعی و اعجاز محبت وجود داشته باشد، نگاهها و دیدارها نیز خوشایند و نیکو خواهد بود. او تنها آرزویش این است که خود را در عشق فانی کند و به دنبال کلام و ادب، حوصلهاش را از دست ندهد. از سو دیگر، به وضعیت دینداران و چالشهایی که در این مسیر دارند اشاره میکند و از دشواریهای توبه و استغفار میگوید. در نهایت، شاعر به قدرت نگاه و تأثیر آن اشاره کرده و بیان میکند که عشق و اشتیاق میتواند آدمی را بیتاب کند. کل این ابیات به زیباییهای عشق و چالشهای آن در زندگی انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر عشق و محبت یار به گونهای باشد که با نگاهی خاص خود را نشان دهد، آن گاه نگاه من به او باعث خواهد شد تا دیدار ما به یک جادوی خاص تبدیل شود.
هوش مصنوعی: من جز این که خود را فدای او کنم، چیز دیگری از او نمیطلبم. زبانم در ادب و احترام، اجازهای برای سخن گفتن نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر اراده و همت پیر مغان به یاری دینداران باشد، مسلماً مسألهای که مطرح میشود، بسیار پیچیده خواهد شد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به احساساتی اشاره دارد که ناشی از توبه و پشیمانی است. او میگوید که اگر در این مسیر ادامه دهد و عزمش را جزم کند، دشواریهای بیشتری را تجربه خواهد کرد. چشمهای گرم و پرشور عشقش به گونهای است که ممکن است که دوباره او را به دردسر بیندازد. در نهایت، او احساس میکند که تنها با طلب بخشش میتواند از این وضعیت رهایی یابد.
هوش مصنوعی: اگر عشق حجاب و پردهای بر لبها بکشد و ما نتوانیم به راحتی صحبت کنیم، باز هم فرصتهای گفتگو و ارتباط میان ما بسیار خواهد بود.
هوش مصنوعی: من به خاطر یک نگاه دلفریب ساقی، مغلوب و بیتاب شدهام و نمیدانم چگونه میتوانم مانند دیگران، از نوشیدنی لبریزم بهرهمند شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نمی دانم که او تا کی پی آزار خواهد شد
نگوید این دلم آخر از او بیزار خواهد شد
بدین خو چندروزی گر بماند ازجفای او
تنم بیمار خواهد گشت وجان افگار خواهد شد
به خواب مرگ شد بخت من وگویند یارانم
[...]
چه دانستم که رازم مو به مو اظهار خواهد شد
متاع روی دست هر سر بازار خواهد شد
مگر اعجاز حسن او کند بی سایه مژگان را
وگرنه زود روی نازکش افگار خواهد شد
به خار غم سپردم دامن جان و ندانستم
[...]
چنین گر آتشین از باده آن رخسار خواهد شد
زجوش مغز، سربسیار بی دستار خواهد شد
به بیماران چنین وا می رسد گر چشم بیمارش
زمین از دردمندان بستر بیمار خواهد شد
مبر دیوانه ما را به شهر از دامن صحرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.