دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد
گلاب خون ز گل سایه هما گیرد
شکست توبه ما صبح عید گلزار است
هوا ز سایه گل دست در حنا گیرد
غبار فتنه هوا را کند گریبان چاک
اگر نه دل سر زنجیر آه ما گیرد
عدم شکاف قفس گردد از خراش نفس
اگر شکار تو را خواب مدعا گیرد
خجل شدم ز دل دوست دشمنان زنهار
دگر کسی ز چه رو جانب شما گیرد
به یک تپیدن از این دام می توان جستن
اگر نه خار جفا دامن وفا گیرد
هنوز شیوه بیگانگی نمی داند
هزار نکته به یک حرف آشنا گیرد
در این چمن سر وکارم به سرو خود رایی است
که جلوه در گل و نظاره در حیا گیرد
عبیر پیرهن بوی گل به باد رود
غبار کشته نازت اگر هوا گیرد
اسیر خواب پریشان دل مکن تعبیر
مباد خاطرش از شیوه جفا گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و پیچیدگی احساسات انسانی میپردازد. شاعر به جستجوی دل و عشق میپردازد و بیان میکند که چگونه زیبایی و اندوه در زندگیاش در هم تنیده شده است. او به دل توبهشکستهای اشاره میکند که در عید گلزار دوباره امیدها را به جان میآورد. فراتر از آن، شاعر به غبار فتنهها و مشکلات اشاره میکند و از قفس نفس و دلتنگیهای خود میگوید. او در نهایت به معانی عمیق عشق، دوستی و بیگانگی میپردازد و از ناز و زیبایی دلبرش یاد میکند. در مجموع، این شعر تأملی است بر عشق و دلدادگی در میان مشکلات و چالشهای زندگی.
هوش مصنوعی: دلی کجاست که بتواند شادی و لذت ما را فراهم کند، که به خاطر عشق، خون از گلهای سایهدار جاری شود؟
هوش مصنوعی: در روز عید، ما در میان گلها و زیباییها میخواهیم سعی کنیم که دوباره توبه کنیم، اما این توبه ما همچنان نتوانسته است پابرجا بماند. در هوای بهاری، سایه گلها به ما اجازه میدهد که با دست خود رنگ و زیبایی جدیدی را تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: غبار فتنه در فضا به قدری زیاد است که اگر دل ما در بند آه و ناله باشد، دیگر نمیتوانیم از آن رهایی یابیم و به آرامش برسیم.
هوش مصنوعی: اگر نفس تو به خواب و خیال درآید، قفس محدودیتها و مشکلات نمیتواند تو را از هدف و آرزویت دور کند.
هوش مصنوعی: من از علاقهمندی دلدوست خجالت کشیدم، پس به دشمنان بگویید که دیگر کسی به سمت شما نرود.
هوش مصنوعی: با یک تپش میتوان از این دام رهایی یافت، وگرنه درد خیانت دامن وفا را خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: او هنوز روش بیگانگی را نمیشناسد و میتواند هزاران نکته را در یک جمله ساده بیان کند.
هوش مصنوعی: در این گلزار، من به درختی مشغولم که زیباییاش در شکوفهها دیده میشود و اگر کسی به آن نگاه کند، توجهش جلب میشود.
هوش مصنوعی: بوی گل از پیرهن تو به هوا میرود، اگر نسیم به خود بگیرد، غبار یاد تو را هم خواهد برداشت.
هوش مصنوعی: در خواب و خیال خود غرق نشو و دل را نرنجان، زیرا که ممکن است ذهنش از بدیهای تو آسیب ببیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحرگهان که دم صبح در هوا گیرد
صبا چراغ گل از شمع روز واگیرد
بگرید ابر بهاری و غنچه از سر لطف
سرشک او همه در دامن قبا گیرد
هر آنچه سوسن آزاد بر زبان راند
[...]
دل شکسته من درد را دوا گیرد
نمک به دیده من رنگ توتیا گیرد
چنین که من ز لباس تعلق آزادم
عجب که پهلوی من نقش بوریا گیرد
به خصم کینه نورزد دل ستمکش من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.