صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا دارد
ندارد هرکه امیدی به کس چون من تو را دارد
به نومیدی چها دل بسته بودم خوش گلی وا شد
چه دانستم که مشکل در بغل مشکل گشا دارد
ندیدم خواب مطلب بسکه از تعبیر ترسیدم
خوشا حال دل هرکس دماغ مدعا دارد
نسیمی کز شمیمت پر زند دود از چمن خیزد
دلش خوش باغبان باغ خوش آب و هوا دارد
نسوزد گر حجاب روی او در پرده دلها را
شرار سنگ هم پروانه از موج هوا دارد
به موری خرمنی از حاصل دل می توان دادن
به قدر انتظار این دانه گر نشو و نما دارد
اسیر از گردش چشم کسی مخمور کی ماند
اگر بیگانگی دارد نگاه آشنا دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و امید در عشق میپردازد. شاعر از امید و وفاداری دل سخن میگوید و اشاره میکند که کسی که به او عشق میورزد، نمیتواند نسبت به دیگران بیاعتنا باشد. او در مورد دشواریها و مشکلاتی که در محبت وجود دارد نیز صحبت میکند و از زیباییهای عشق و دلتنگیهایش میگوید. شاعر همچنین به قدرت و تاثیر عشق بر زندگی انسانها و احساسات آنها اشاره میکند و میگوید که عشق میتواند احساس شادی و امید را برای دلها به ارمغان بیاورد. به طور کلی، این شعر از زیباییها و چالشهای عشق و عشق ورزی میگوید.
هوش مصنوعی: بهشت گلی که در دل باران و ابر رشد میکند، ارزش خاصی دارد، اما کسی که امیدش به کسی مثل من است، دیگر این ارزش را ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر ناامیدی، به هیچ چیز امید نداشتم، اما ناگهان از یک گل خوشبو خوشحالی به دست آوردم. نمیدانستم که همان مشکل، در آغوش خود راه حلی دارد.
هوش مصنوعی: من خواب موضوعی را ندیدم چون از تعبیر آن ترسیدم. خوشا به حال کسانی که آرزوها و خواستههای خود را دارند.
هوش مصنوعی: نسیمی که از عطر تو به پرواز درمیآید، دودی از چمن بلند میکند. دل باغبان خوشحال است، چون باغش خوش آب و هواست.
هوش مصنوعی: اگر چهره او پشت حجاب هم پنهان باشد، آتش عشق در دلها نمیسوزد و حتی سنگها هم به خاطر زیبایی او مانند پروانهای در برابر وزش باد به رقص درمیآیند.
هوش مصنوعی: اگر دانهای دارای قدرت رشد و شکوفایی باشد، میتوان به یک مورچه، زحمتی که برابر با کار اوست، از آن خرمن محصول تقدیم کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر نگاه شخصی بیگانه تحت تأثیر قرار بگیرد، آیا میتواند در حالت سکر و مستی باقی بماند؟ در واقع، اگر نگاهی آشنا وجود داشته باشد، این احساس نمیتواند پایدار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد
صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد
بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش
مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد
چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد
[...]
تمتع از وصال زلف مشکینت صبا دارد
که در کویت هوائی گشت و زلفت را هوا دارد
تماشا را خوشست ای گل ز چشمم گوشهٔ آبی
اگر سرو سرافراز تو میلی سوی ما دارد
سر زلف تو رفت از سرکشی بر باد و از فتنه
[...]
کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد
که از خورشید رویت در برابر رونما دارد
ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگظرفی
صراحی بر رخ هرکس که میخندد به ما دارد
نویسم نامه و از بس که خون میگریم از هجرت
[...]
ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن
چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟
نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غافل
چنار از سالخوردیها، زره زیر قبا دارد!
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.