چو شمع سوختگی تر کند دماغ مرا
نگاه گرم دهد روشنی چراغ مرا
بهار تشنه خونم شود اگر داند
که آب تیغ تو سرسبز کرده باغ مرا
به عزم کوی تو آواره چمن شده ام
ز بوی گل نکند تا کسی سراغ مرا
به کار سوختنم شعله چون کند تقصیر
نخوانده است مگر سرنوشت داغ مرا
سرم اسیر زسودای ساقیی گرم است
که از شکستن دل پرکند ایاغ مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حالت سوختگی و درد دلتنگی خود اشاره میکند. او چون شمعی که میسوزد، احساساتش به شدت تحت تأثیر است و امید و روشنیاش را از عشقی که در دل دارد میگیرد. بهار برای او مثل آبی است که بر باغش سرسبز میریزد – ولی این آب، تیغی است که درد او را تشدید میکند. شاعر در تلاش است تا به معشوق خود برسد و در این راه آواره شده و بوی گلها او را به یاد معشوق میاندازد. همچنین به تقدیر و سرنوشتش اشاره دارد که در این آتش عشق، سرنوشتش تنها داغ و درد است. در نهایت، روحش در اسارت عشق و جذبهای داغ است که مانند ساقیای دلش را میشکند و بیتابش میکند.
هوش مصنوعی: به هنگام سوختن شمع، باعث میشود که سرم سنگین و خواب آلود شود، اما گرمایی که از آن میگیرم، روشنایی و روشنیام را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: بهار اگر بداند که تیغ تو باغ مرا سرسبز کرده، تشنهی خون من خواهد شد.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق به تو به دشت و چمن آمدهام و بویی از گلها که به مشام میرسد، باعث شده کسی نتواند مرا فراموش کند و از من بیخبر شود.
هوش مصنوعی: وقتی آتش جانم را میسوزاند، تقصیری ندارد و تنها مسیری است که سرنوشت برایم رقم زده است.
هوش مصنوعی: سر من به خاطر اشتیاقی که به ساقی دارم درگیر است، او گرما و شوری دارد که میتواند دل شکستهام را پر کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کنند تازه خطان مشکسود داغ مرا
شراب کهنه دهد تازگی دماغ مرا
چو لاله در چمن از کاسه سرنگونی ها
تهی ز باده ندیده است کس ایاغ مرا
ز خرج، دخل کریمان یکی هزار شود
[...]
تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا
به آفتاب نسب میرسد چراغ مرا
غم تو گر نکشد دامنم ازین کشور
چنان روم که نیابی دگر سراغ مرا
به ناز ناخن اهل ملامتم چه نیاز
[...]
بهتازگی نکشد عافیت دماغ مرا
مگر شکستن دل پرکند ایاغ مرا
شبیکه دیدهکنم روشن از تماشایت
فتیله مدتحیربود چراغ مرا
ز برق یأس جگرسوز بادهای دارم
[...]
شرار آتش دل، شبنم است باغ مرا
نفس چو گرم کشم، تر کند دماغ مرا
نگاه مست تو، دل را به هوش نگذارد
به خون توبه نشانده ست می، ایاغ مرا
فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را
نموده کور اگر آسمان چراغم را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.