گردون ز بسکه برد غمت در دیارها
از روز من گرفت سبق روزگارها
عمر ابد به خاک درت جان سپرد و گفت
مشت غبار رهگذر انتظارها
کردم زیاد روی تو روشن چراغ فال
از پرتو دلم شررستان غبارها؟
جوش بهار بگسلد از هم که از رخت
گل می زنیم بر سر لیل و نهارها
بر تربتم فشانی اگر آب زندگی
خیزد به جای گرد زخاکم شرارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ غم و اندوه شاعر به خاطر فراق و دوری از معشوق است. شاعر احساس میکند که غم او به همه جا انتشار یافته و روزهای او تحت تأثیر این غم قرار گرفته است. او به گذر عمر به ناامیدی اشاره میکند و خاطرنشان میکند که با وجود تلاشش برای روشن کردن چراغ امید، هیچ نتیجهای مشاهده نمیکند. شاعر میخواهد بر سر قبرش آب زندگی بریزد تا شاید از خاکستر غمها بیرون بیاید و به زندگی دوباره دست یابد. بهطور کلی، شعر بیانگر دلتنگی و آرزوی وصال است.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر غم تو در سرزمینهای مختلف، روزهای خوب من را به تأخیر انداخته است.
هوش مصنوعی: زندگی جاودانه خود را در برابر در تو فدای عشق کرد و گفت: دانههای خاکی که در مسیر انتظار پراکنده شدهاند.
هوش مصنوعی: من برای تو چراغی روشن کردم و به احساسم جان تازهای بخشیدم، آیا این تلاش من باعث شده که غبارها از بین بروند و روشنایی بیشتری به وجود آید؟
هوش مصنوعی: بهار به قدری زیبا و شاداب است که میتوانیم با گلهایش سرگرم شویم و این شادی را در تمام طول روز و شب احساس کنیم.
هوش مصنوعی: اگر بر مزار من آب حیات بریزی، به جای غبار خاک، شعلههایی از آن بر میخیزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نثره برد ز نثر بدیعت نثارها
شعری کند ز شعر لطیفت شعارها
گشته خجل زرای تو خورشید روزها
بشکسته تیر کلک ز شرم تو بارها
عاجز بود ز شرح کمالت زبانها
[...]
بسیار عمرها و بسی روزگارها
بگذشت و حکم ها بنگشت از قرارها
روز و شب است و سال و مه و جنبش و سکون
هر یک مسخرند به تکلیف کارها
وضعی نهاده اند ز مبدای کن فکان
[...]
باد سهند بین که : برین مرغزارها
چون میکند ز نرگس و لاله نگارها؟
در باغ رو، که دست بهار از سر درخت
بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
ساقی، میان ببند که هنگام عشرتست
[...]
وقت است جوش باده زند لاله زارها
میگون شود ز لاله لب جویبارها
طوفان لاله از سر دیوار بگذرد
گردد نهفته در گل بی خار، خارها
زرین تر از بساط سلیمان شود زمین
[...]
ای نام دلگشای تو عنوان کارها
خاک در تو، آب رخ اعتبارها
خورشید و مه دو قطره باران فیض تو
مدی ز جنبش قلمت روزگارها
باشد شفق ز بیم تو هر شام بر فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.