فانی دردیم و فانی از فنا
باقی عشقیم و باقی از بقا
نه اثر ما را ز ذات و از صفت
نه خبر از مبتدا وز منتهی
نه امید وصل و نه بیم فراق
نه غم درد و نه شادی دوا
در محیط عشق او مستغرقیم
بر کجائی ای برادر بر کجا
از وجود و از عدم آسوده ایم
حق و باطل دعوی و معنی تو را
عاشق و معشوق پیش ما یکیست
جز یکی خود نیست در هر دو سرا
نعمت اللهم به هر جا که روم
با خدایم با خدایم با خدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای مکارم را یمینت رهنما
وی اکابر را بصدرت التجا
چون تو ناورده ستاره شهریار
چون تو نادیده زمانه پادشا
آسمان از قصر تو گیرد علو
[...]
هرکه سعی بد کند در حق خلق
همچو سعی خویش بد بیند جزا
همچنین فرمود ایزد در نبی
لیس للانسان الا ما سعی
انبیا پس رو بدند او پیشوا
عالمان امتش چون انبیا
تا به شب ای عارف شیرین نوا
آن مایی آن مایی آن ما
تا به شب امروز ما را عشرتست
الصلا ای پاکبازان الصلا
درخرام ای جان جان هر سماع
[...]
ظَمَأٌ بِقَلبی لا یَکادُ یُسیغُهُ
رَشفُ الزُّلالِ وَ لَو شَرِبتُ بُحوراً
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.