گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

در کوی خرابات کسی را که مقام است

در دنیی و در آخرتش جاه تمام است

ما توبه شکستیم در این قول درستیم

با ساغر می عهد که بستیم مدام است

زان مجلس ما بزم ملوکانهٔ عشق است

ساقی قدیم است و شرابی به قوام است

می نوش که در مذهب ما پاک و حلال است

کاین می نه شرابست که گویند حرامست

گنجینهٔ ما مخزن اسرار الهی است

هر گنج درین کنج که یابی به نظام است

در دور بگردید و نمائید به یاران

رندی که بود چون من سرمست کدامست

بشنو سخن سید رندان خرابات

کامروز درین دور خداوند کلام است

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
غزل شمارهٔ ۱۵۳ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ابوسعید ابوالخیر

می هست و درم هست و بت لاله رخان هست

غم نیست و گر هست نصیب دل اعداست

فرخی سیستانی

زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست

آنم که همی گویم پازند قرانست

منوچهری

هر کو به جز از تو به جهانداری بنشست

بیدادگرست ای ملک و بیخرد و مست

دادار جهان ملک جهان وقف تو کردست

بر وقف خدا هیچکسی را نبود دست

مسعود سعد سلمان

طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست

نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست

نی نی نه سپهر است که خورشید سپهر است

نی نی نه جهانست که اقبال جهانست

آن چرخ محلست که با حلم زمینست

[...]

امیر معزی

ایام نشاط است که عید است و بهار است

گیتی همه پربوی‌ گل و رنگ و نگار است

در هر وطنی خرمی از موکب عیدست

در هر چمنی تازگی از باد بهارست

تا باد بهاری به سوی باغ گذر کرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه