در کوی خرابات کسی را که مقام است
در دنیی و در آخرتش جاه تمام است
ما توبه شکستیم در این قول درستیم
با ساغر می عهد که بستیم مدام است
زان مجلس ما بزم ملوکانهٔ عشق است
ساقی قدیم است و شرابی به قوام است
می نوش که در مذهب ما پاک و حلال است
کاین می نه شرابست که گویند حرامست
گنجینهٔ ما مخزن اسرار الهی است
هر گنج درین کنج که یابی به نظام است
در دور بگردید و نمائید به یاران
رندی که بود چون من سرمست کدامست
بشنو سخن سید رندان خرابات
کامروز درین دور خداوند کلام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف فضایل و مقام رندانی میپردازد که در کوی خرابات (محل می ناب) زندگی میکنند. شاعر بیان میکند که موقعیت این افراد در دنیا و آخرت عالی و شایسته است. او از شکست توبههای گذشته و عهدی که با مینوشیدن بستهاند، صحبت میکند و میگوید که این بزم، بزم عشق و محبت است. همچنین بر حلال بودن مینوشیدن در مذهب خود تأکید دارد و به اسرار الهی و گنجینههای دانایی اشاره میکند. در نهایت، شاعر از یاران خود دعوت میکند تا در این راه رندانه و سرمست در کنار هم بگردند.
هوش مصنوعی: در محلهی خرابات، کسی که دارای مقام و احترام باشد، در دنیا و آخرت به جایگاه بزرگ و والایی دست مییابد.
هوش مصنوعی: ما تصمیم خود را در زمینه شکستن عهد و پیمان، جدی گرفتهایم و هرگاه که با جام می به یاد آن عهدی که بستهایم، مینوشیم، بر سر آن هستیم که این پیمان همیشه برقرار باشد.
هوش مصنوعی: از آن مجلس ما فضایی است شبیه به جشن و شادی عشق. در آنجا، ساقی قدیمی حضور دارد و شرابی که به خوبی تهیه شده است، سرو میشود.
هوش مصنوعی: نوشیدن این می از آن جهت که در دین ما پاک و مجاز است، مشکل ندارد؛ زیرا این می، شرابی نیست که گفته شود حرام است.
هوش مصنوعی: ما همگی مانند گنجینهای هستیم که رازهای الهی را در خود داریم. هر گنجی که در این مکان پیدا شود، به نظم خاصی مربوط است.
هوش مصنوعی: به دور بگردید و به دوستان رندی که مانند من سرمست هستند، نگاه کنید و ببینید که چه کسانی هستند.
هوش مصنوعی: به صحبتهای افرادی گوش بده که در میخانهها و مجالس خوشی حاضر هستند، امروز در این دنیا تنها خداوند است که سخن میگوید و بر همه چیز تسلط دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می هست و درم هست و بت لاله رخان هست
غم نیست و گر هست نصیب دل اعداست
زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست
آنم که همی گویم پازند قرانست
هر کو به جز از تو به جهانداری بنشست
بیدادگرست ای ملک و بیخرد و مست
دادار جهان ملک جهان وقف تو کردست
بر وقف خدا هیچکسی را نبود دست
طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست
نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست
نی نی نه سپهر است که خورشید سپهر است
نی نی نه جهانست که اقبال جهانست
آن چرخ محلست که با حلم زمینست
[...]
ایام نشاط است که عید است و بهار است
گیتی همه پربوی گل و رنگ و نگار است
در هر وطنی خرمی از موکب عیدست
در هر چمنی تازگی از باد بهارست
تا باد بهاری به سوی باغ گذر کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.