گنجور

 
شیخ محمود شبستری

کشتی​یی دان روان بر آب روان

روز و شب هیأت زمان و مکان

بادبانش مزاج و باد اجل

لنگرش باد پای و آبش امل

منبع آب قعر بحر قِدَم

باز ریزان به قعر بحر عدم

او به طبع از فراز گشته دوان

در قفا باد و شیب آب روان

تو در او ساکن، او دوان دایم

تو در او ایمن، او روان دایم

ناگهانت ز مبدءِ ایجاد

برساند به منتهای مراد

تا خبر یابی از حقیقت کار

او رسانیده باشدت به کنار

ای که گشتی در این قفس محبوس

بط و کشتی است، وین بود معکوس

مرغ آبی سفینه کی جوید

زانکه دایم در آب می​پوید

در مَزابل فرو میاور سر

مرکز خویش را بیاد آور

نیست جای تو جز که علیین

شاه بازی در اوج خویش نشین

چه کنی در سرای کون و فساد

رخ فرا کن به آشیان معاد

خود زمان و مکان دو معدومند

دَوْر و خط نقاط موهومند

 
 
 
گلها برای اندروید
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]