دید بابا حسن ز رنج وفات
عامیی اوفتاده در سکرات
گفت بیچاره را نخستین بار
جان سپاری است زان شدهست افگار
جان به جانان سپار تا برهی
ورنه جان هم به جان کَنِش بدهی
جان برآورد در دمی صد بار
هر که یک دم شدست محرم یار
چون ورا درنیافتند عقول
کی زند دم ز اتحاد و حلول
اتحاد و حلول خود همه جای
ممتنع دان نه خاص خلق و خدای
زانک زیشان اگر یکی نبود
هستی ونیستی یکی نشود
ور بود باقی اتحاد کجاست
چونکه هر دو هنوز خود برجاست
حق و باطل بهم نیامیزد
سایه از آفتاب بگریزد
مینماید در آب صورت خور
لیکن آن دیگر است و این دیگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، بابا حسن به مشاهده مرگ و درد فردی در حال احتضار میپردازد و در مورد سرنوشت جان صحبت میکند. او تأکید میکند که فرد باید جانش را به خدا بسپارد تا رهایی یابد، وگرنه جانش نیز تحت فشار خواهد بود. بابا حسن بر اهمیت درک اتحاد و حلول تأکید کرده و میگوید که این مفاهیم برای عقول انسانها قابل فهم نیستند. او توضیح میدهد که حق و باطل با یکدیگر نمیآمیزند و هر چیز وجودی مختص به خود دارد. بهاینترتیب، او به مبحث اساسی حقیقت و واقعیت در زندگی و مرگ میپردازد و تفکر عمیقتری درباره ارتباط انسان با خداوند مطرح میکند.
هوش مصنوعی: بابا حسن مشاهده کرد که شخصی از درد مرگ به شدت در حال التهاب و فراموشی است.
هوش مصنوعی: او در کلامش میگوید که بیچاره برای اولین بار جان خود را به خطر انداخته و از همین رو دچار غم و اندوه شده است.
هوش مصنوعی: اگر خود را به معشوق بسپرید و از هر چیزی دل بکنید، نجات خواهید یافت؛ وگرنه حتی اگر جان خود را فدای او کنید، ممکن است به سرنوشتی ناخوشایند دچار شوید.
هوش مصنوعی: هر که یک لحظه به عشق یار نزدیک شده است، در آن لحظه بهطور مکرر جان خود را احساس کرده و زندگی تازهای یافته است.
هوش مصنوعی: چون عقلها نتوانستند او را درک کنند، چه کسی میتواند درباره اتحاد و حلول صحبت کند؟
هوش مصنوعی: اتحاد و یکی شدن چیزی نیست که فقط برای افراد خاص یا خداوند ممکن باشد؛ بلکه این امر در همه جا غیر ممکن است.
هوش مصنوعی: چون آنها اگر به یکی تبدیل نشوند، وجود و عدم نیز نمیتوانند یکی شوند.
هوش مصنوعی: اگر اتحاد واقعی وجود داشت، پس چرا هر یک از آنها هنوز در جای خود باقی ماندهاند؟
هوش مصنوعی: حق و باطل هرگز با هم ترکیب نمیشوند و درست مانند سایه که در صورت تابش آفتاب از آن دور میشود، حق نیز باید از باطل دور بماند.
هوش مصنوعی: در آب، تصویر خورشید به چشم میخورد، اما آنچه واقعی است متفاوت از چیزی است که دیده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.