امر نسبی است کثرت موجود
صد هزاران شهود و یک مشهود
تا شود کشف بر تو «خلق جدید»
باز دان سر «قرب حبل ورید»
«هو فی شأن» همیشه حق را دان
خلق را «کل من علیها فان»
نیست، هر دم به هست هست نمود
هست خود آنچنانکه هست نبود
نیستی، نیستی است تا هستی است
نیست است او اگرچه با هستی است
هرچه جز حق توهم است و خیال
مثل بگذار و فهم کن زمثال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نسبی بودن وجود و واقعیت اشاره دارد. شاعر بیان میکند که دنیا پر از تنوع و تجلیات است، اما در اصل فقط یک حقیقت وجود دارد. او به خواننده توصیه میکند که با درک این حقیقت عمیقتر، از توهمات و خیالهای غیرواقعی فراتر برود. همچنین اشاره میکند که وجود و عدم، در رابطه با درک ما از حقیقتی فراتر هستند و تنها حق است که باقی میماند. در نهایت، به اهمیت فهم این مفاهیم عمیق در مسیر شناخت و حقیقتجویی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: امر نسبی است، يعني هر چیزی بسته به وضعیت و دیدگاه ما متغیر است. وجود صد هزاران تجربه و شهود مختلف نشان میدهد که هر شخص یا حالت میتواند برداشت خاص خودش را داشته باشد، اما در پایان فقط یک حقیقت یا مشهود وجود دارد که همه به آن اشاره میکنند.
هوش مصنوعی: برای اینکه پردهها برداشته شود و حقیقت جدیدی برایت نمایان گردد، بهتر است به معنای نزدیک بودن به جان و قلب خودت دقت کنی.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که خداوند همواره در حال تدبیر امور است و حقیقت را میداند؛ در حالی که همه موجودات در نهایت فانی و از بین رفتنی هستند.
هوش مصنوعی: هر لحظه که وجودِ هستی را نشان میدهد، در واقع خود آن وجود به شکلی به نمایش در میآید که گویی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عدم وجود، خود همان عدم است، در حالی که وجود وجود دارد، اما آن وجود نیز در حقیقت عدم است. هرچند که به نظر میرسد وجود دارد.
هوش مصنوعی: هرچیزی که جز حقیقت است، توهم و خیال است. پس این مسائل جانبی را رها کن و درک کن که مثالها و مثالزدنیها تنها نمایی از واقعیت هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.