مقدمه- شدت ظهور مدرک مانع ادراک بود، به مثابت ظلمتی که از ادراک قرص آفتاب به دیده رسد: واضله اللّه علی علم.
دیگر- ادراک ادراک جز به واسطۀ امری داخلی و یا خارجی حاصل نشود که آن آیات آفاق و انفس است: ان فی خلق السموات والارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب.
دقیقة- نمایندۀ هر روشنی که غایت روشنی او مانع ادراک بود تا چیزی از آن نموده نپوشاند او را ننماید، اگر به جملگی بنماید نماینده نماند: مثل نوره کمشکات فیها مصباح.
حقیقت- پس شاید که چیزی تاریک، یعنی عدم مطلق، نمایندۀ روشنی بود یا روشنی یعنی عدم ممکن نماینده روشنتری گردد، چون آئینه نسبت با قرص آفتاب: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم.
قاعدة- تقابل میان نماینده و نموده جهت نمایش ضروری است، و مقابل هستی جز نیستی نیست: واللّه الغنی و انتم الفقراء.
حقیقت- نماینده تا به نیستی بعضی ازتعینات خود، که مسما است به تجلیه و تصفیه، موصوف نگردد، نمایندگی از او نیاید، بلکه به حقیقت نماینده خود آن نیستی است. غایت ما فی الباب آنست که در بعضی از صور آن نیستی قایم بود به هستی اعتباری که آن نیز نیستی است و به ضرورت نمایندۀ هستی جز نیستی نبود،لیکن نه بر سبیل حلول و اتحاد یا ارتکاز که این جمله نسبت دو هستی ست با یکدیگر، بلکه بر وجه تقابل و تضاد وجودو عدم: خلقتک من قبل ولم تک شیئا.
تمثیل- ظلمت ضد نور است و ترکیب میان دو ضد محال و ظل که ضوء دوم است از این دو حقیقت حاصل میشود: الم تر الی ربک کیف مدالظل.
قاعدة- حقیقت صفا اعنی نیستی و تقابل اگرچه نمایندگی را به نسبت با مظهر کافی آمد، لیکن به نسبت با ظاهر، که ادراک ثانی است مر حقیقت خودش را، از مظهر به واسطۀ تعاکس کدورت میان با پشت آئینه، مثلا همچنان شرط است تا عکس دوم صورت نه بندد، و در این مشهد اسرار ناگفتنی بسیار است: انی خالق بشرا من طین، فاذا سویته ونفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین.
لطیفة- انی خالق اشارت است به شرف علت فاعلی و بشرا به صوری و من طین به مادی فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین به علت غائی؛ و علت شرف هر یکی پوشیده نیست: ذالک ذکری للذاکرین.
حقیقت کلی- نهایت ظهور مراتب کلیات و اختلافات ذاتی بر نوع آخر است یعنی انسان، که ایجاد بعد از وی جز در اصناف و انواع واقع نمیشود، و آن به حقیقت اظهار ما بالقوه به فعل است،نه مبداء ایجاد بعد از آخر، که تنزل حقیقت از مقام کلی- بجز ماهیت اعیان ثابته- به جزئی هویت به اتمام رسید. عدم محض بود و بعد از آن ظلمت و کدورت بود. و در صحیح که بیان ایجاد عالم میفرماید بدین معنی تصریح فرمود که: آدم را علیهالسلام روز جمعه بعد از عصر آفرید و روز شنبه یعنی بعد از او هیچ چیز نیافرید. بدین سبب که یک وجه او ظلمانی و عدمی بود، انعکاس از او آید، و حامل حقیقت ظهور وجود جز او نشاید: و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا.
حقیقت- امر عام از حیثیت مفهوم اگرچه به کلی نزدیک تر بود، لیکن خاص از حیثیت حقیقت جمع به نمایندگی اولی است که هرچه عام را هست خاص را هست، و لاینعکس: هوالذی انشاءکم و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة.
حقیقت- ظهور وجود حقایق اسما که نسب کمال مراتب وجودند در افعال است که شئون و تجلیات حقایق با مراتب تعینات به حد ظهور کلی میپیوندد، وباز ظهور جملگی بر جملۀ آن در حقیقت انسان است که واحد کثیر وفرد جامع جامع است: خلقکم من نفس واحدة و علم آدم الاسماء کلها و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نسآء.
حقیقت- چون روی آینه را تسویه و تعدیل و تصفیه و تکمیل به اتمام رسد و متوجه وجه باقی شود که غرض و غایت ایجاد وی است، و کلیت آن بی توهم حلول و اتحاد مستغرق صورت حقیقت بی صورت گردد. که نفخ روح اشارت بدان به واسطه شود، و در میان غیر و وجه باقی و چشم غیریت از او پشت تیره آید و او را نام خلیفه آید، و محل اعتراض گردد که: اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء.
فایده- چون به قرب مخصوص گردد متوجهات را مسجود آید: فسجد الملائکة کلهم اجمعون.
تمثیل- هوا اگرچه لطیفتر و عالیتر از خاک است و نخست شعاع آفتاب بدو میرسد، لیکن حرارتی که از شعاع و زمین حاصل میگردد در او مؤثر است، و برودت ذاتی او در نسیم بواسطۀ آن حرارت به حد اعتدال میرسد و سبب اظهار آثار علوی و سفلی میشود. پس از این وجه خاک عالی تر از هوا بود، و این علو مکان است: و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقنا هم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا.
حقیقت- علم به ذات بسیط به مجرد امور سلبی که مفهوم تسبیح و تقدیس است حاصل نگردد. بلکه بی انضمام امور اضافی ممتنع است. و مجموع سلب و اضافت جز در مرکب صورت نه بندد، که دانستن امری بی نمونه در نفس داننده محال است: و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکة.
اصل- انسانیت عبارت است از حقیقتی که اجزاء او نفس و بدن و هیأت اجتماعی است نه هر یک از این مجموع: ثم انشأناه خلقا آخر فتبارک اللّه احسن الخالقین.
حقیقت- نمایندۀ شخص نگرنده در آینه به حقیقت صورت عکس او است نه نفس آینه: و فی انفسکم (ای فی حقیقتکم و عینکم) افلا تبصرون.
دقیقة- باز در دیدۀ بینندۀ عکس صورت او عکس آینه بود که به انسان العین مسما است و باز آن عکس را چشمی است نگرنده، پس خود به خود نگرندۀ خود در خود است: لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار.
خاتمة- آینه و عکس ودیده و مردمک عین یکدیگرند و این شهود احدیت جمع و مقام محمدی (ص) است، که حقیقت وحدانیت در مظهر فردانیت ظاهر شود: و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی مفهوم ادراک و نمایندگی در عالم وجود و انسانیت میپردازد. در ابتدا بیان میشود که وجود مدرک میتواند موانعی بر سر راه ادراک ایجاد کند و ادراک تنها از طریق یک امر داخلی یا خارجی حاصل میگردد. سپس از تقابل میان نور و ظلمت به عنوان نمایندههای وجود و عدم بحث میشود و تأکید میشود که برای ادراک، تقابل و تضاد ضروری است.
متن به حقیقت وجود انسان و ظهور او از عدم میپردازد و اینکه چطور انسان به وجود آمده و چه مراحل و صفاتی دارد. در نهایت، به وحدت و جمعیت در عالم هستی اشاره میشود و تأکید میکند که انسان نماینده حقیقت خود است و در عین حال یک آینه برای بازتاب حقیقت. علاوه بر این، در مورد علم آدم و توانایی او در شناخت اسما نیز بحث میشود و اینکه انسانیت به یک حقیقت جامع در افراد و جامعه مربوط است.
سخن آخر به مقام محمدی (ص) اشاره دارد، جایی که وحدت در تنوع و جلوههای مختلف وجود به وضوح نمایان میشود.
هوش مصنوعی: مقدمه - شدت حضور مدرک مانع از درک بود، مانند ظلمتی که بر اثر مشاهده خورشید به چشم میرسد: نشانههای خدا بر علم.
هوش مصنوعی: ادراک و فهم به گونهای حاصل میشود که به یک موضوع داخلی یا خارجی وابسته باشد، که این موضوعات همان نشانههای درونی و بیرونی هستند. به عنوان مثال، در آفرینش آسمانها و زمین و تنوع شب و روز، نشانههایی وجود دارد که تنها برای صاحبان هوش و اندیشه قابل درک است.
هوش مصنوعی: نماینده هر نوع روشنی که تمامیت آن مانع از درک شود و چیزی از آن را نتواند پنهان کند، نمیتواند به طور کامل خود را نشان دهد. اگر همه چیز را به نمایش بگذارد، دیگر نماینده نخواهد بود. به عبارتی، مانند نوری است که در چراغ به شدت پخش میشود.
هوش مصنوعی: پس ممکن است که چیزی تاریک، که به معنای عدم مطلق است، نمایانگر روشنی باشد یا این که روشنی خود نمایانگر عدم ممکن شود و روشنتر گردد، مانند ارتباط آئینه با قرص آفتاب. ما به آنان نشانههای خود را در آفاق و در وجود خودشان نشان خواهیم داد.
هوش مصنوعی: پایهای برای نمایش ضروری وجود دارد که شامل تقابل میان نمایندگان و نمادهاست. همچنین، وجود در مقابل عدم معنا پیدا میکند و وجود مطلق تنها متعلق به خداوند است، در حالی که انسانها در فقر هستند.
هوش مصنوعی: حقیقت این است که تا زمانی که برخی ویژگیهای خود را که به نام تجلی و تصفیه شناخته میشوند، از دست ندهیم، نمیتوانیم نماینده او باشیم. در واقع، نمایندگی به معنای آن نیستی است که خود حقیقت است. در نهایت باید گفت که در برخی صورتها، آن نیستی در ظاهری از هستی اعتباری تجلی پیدا میکند که خود آن هم باز نیستی است. در اینجا مشخص میشود که نماینده هستی تنها نیستی است، اما این به معنای انحلال یا اتحاد نیست، بلکه به صورت تضاد بین وجود و عدم است؛ مشابه این جمله که ما را از عدم به وجود آوردی در حالی که ما چیزی نبودیم.
هوش مصنوعی: ظلمت به عنوان یک مفهوم، در مقابل نور قرار دارد و ترکیب این دو ضد با یکدیگر ممکن نیست. سایه، که در واقع به نوعی نور دوم تعلق دارد، از این دو حقیقت به وجود میآید: آیا به پروردگارت نمینگری که چطور سایه را بسط میدهد؟
هوش مصنوعی: حقیقت صفا به معنای نیستی و تضاد است. اگر چه در رابطه با مظهر کافی به درستی نمایندگی میکند، اما در مقایسه با ظاهر، که ادراک ثانویه است، حقیقت خودش را از مظهر از طریق تعارض و کدورت میان خود و پشت آیینه نشان میدهد. به عنوان مثال، شرط است که عکس دوم به نمایش در نیاید. در این موضوع اسرار ناگفتنی بسیاری وجود دارد: «من بشر را از خاک خلق میکنم، و زمانی که آن را به شکل آوردم و از روح خود در آن دمیدم، همه برای او سجده میکنند».
هوش مصنوعی: این عبارت به اشارهای در مورد مقام والای انسان و رابطهاش با آفرینش اشاره دارد. در این متن، خداوند به جایگاه انسان به عنوان علت فاعلی اشاره میکند و بیان میکند که انسان ابتدا از مواد خام ساخته شده و سپس با دمیدن روح الهی در او به کمال خود رسیده است. این موضوع همچنان دلالت بر این دارد که همه موجودات باید در برابر این خلق جدید، که انسان است، تواضع کنند. همچنین به ارزش و اهمیت این موضوع برای کسانی که به یادگیری و تفکر درباره آن میپردازند، اشاره شده است.
هوش مصنوعی: حقیقت کلی این است که انسان، که آخرین مرتبه از وجود است، برجستهترین نشاندهنده کلیات و تفاوتهای ذاتی است. ایجاد موجودات بعد از انسان تنها در قالب انواع و اقسام صورت میگیرد و این به معنای بروز بالقوه به فعالیت است، نه به عنوان نقطه آغاز ایجاد. تنزل حقیقت از مقام کلی به ماهیت جزئی تمام شده و قبل از آن تنها عدم مطلق وجود داشت که پس از آن ظلمت و تاریکی به همراه داشت. در بیان خلقت جهان، اشاره شده است که آدم (علیهالسلام) در روز جمعه بعد از عصر آفریده شد و در روز شنبه هیچ چیز جدیدی آفریده نشد. این به این دلیل است که یکی از وجوه او تاریکی و عدم بود و نمیتوانست نشاندهنده حقیقت وجود باشد. از این رو، انسان با وجود آگاهی، در زمینه وجود و حقیقت نقص داشته است.
هوش مصنوعی: حقیقت از نظر مفهوم به طور کلی به نوعی نزدیکتر است، اما از نظر حقیقت جمع، خاص به نمایندگی اولی است. به این معنی که هر چه در عمومی وجود دارد، در خاص هم وجود دارد، اما برعکس این قضیه صادق نیست. به این ترتیب، او کسی است که شما را آفرید و برای شما شنوایی، بینایی و قلبها قرار داد.
هوش مصنوعی: حقیقت وجود حقایق اسما در افعال نمایان میشود، بهطوریکه ویژگیها و تجلیات این حقایق در مراتب مختلف به یک ظهور کلی میرسند. در نهایت، همه این ظهورات در وجود انسان متجلی میشود که شامل یک وحدت در کثرت و فردی جامع است. انسان از یک نفس واحد خلق شده و به آدم علم نامها داده شده است، و از او زوجی خلق شده که از آن دو، مردان و زنان زیادی منتشر شدهاند.
هوش مصنوعی: حقیقت زمانی نمایان میشود که زوایای وجود انسان بهخوبی پاکسازی و تنظیم شده و به وجه باقی آن توجه شود، که هدف اصلی و نهایی خلقت اوست. در این حالت، کل وجود بدون هیچگونه تصور اشتراک و اتحاد، در عمق حقیقت وجودی خود غوطهور میشود. دمیده شدن روح به این معنا اشاره دارد که دیگر به چیزهای خارج از خود نگاه نمیکند و رابطهاش با دیگران دچار تغییر و تاریکی میشود. در اینجا، به او لقب خلیفه داده میشود و این مسئله به موضوعی مورد بحث تبدیل میشود که آیا انسان میتواند در زمین فساد کند و خونریزی به پا کند یا خیر.
هوش مصنوعی: فایده این است که وقتی به قرب خاصی دست پیدا میشود، توجهات به آن سمت جلب میشود؛ به طوری که تمام ملائکه به سجده میافتند.
هوش مصنوعی: هوا هرچند لطیفتر و برتر از خاک است و نور خورشید به آن میرسد، اما حرارتی که از نور خورشید و زمین ایجاد میشود بر آن تأثیر دارد. سرما و خنکی طبیعی هوا به واسطه این حرارت به حد متعادلی میرسد و باعث بروز نشانهها و آثار مثبت میگردد. بنابراین از این منظر، خاک از هوا برتر است و این برتری ناشی از موقعیت مکانی است.
هوش مصنوعی: حقیقت به معنای شناخت ذات ساده و خالص، از طریق مفاهیم سلبی مانند تسبیح و تقدیس به دست نمیآید. همچنین، بدون وجود امور اضافی، این شناخت ممکن نخواهد بود. به طور کلی، ترکیب سلب و اضافت تنها در چیزهای مرکب قابل فهم است و دانستن موضوعی که هیچ نمونهای در ذهن فرد ندارد، غیرممکن است. به علاوه، علم به تمام اسماء و ارائه آن به فرشتگان نیز از این قاعده پیروی میکند.
هوش مصنوعی: انسانیت به معنای حقیقتی است که شامل روح، بدن و ساختار اجتماعی انسان میشود و هیچیک از این اجزا به تنهایی نمیتواند تمامیت انسانیت را تعریف کند. در اینجا به اهمیت و زیبایی خلق انسان اشاره شده است.
هوش مصنوعی: حقیقت همانند تصویری است که فرد در آینه میبیند، که این تصویر نمایانگر صورت اوست و نه خود آینه. در وجود شما (یا در حقیقت شما و چشمانتان) آیا نمینگرید؟
هوش مصنوعی: عکس صورت او در نگاه بیننده به مانند تصویری در آینه است و این تصویر نیز خود چشمی دارد که آن را مینگرد. در واقع، نگرنده در درون خود، خودش را میبیند: چشمان نمیتوانند او را درک کنند، اما او میتواند چشمان را درک کند.
هوش مصنوعی: آینه و عکس و مردمک به نوعی با هم مرتبط هستند و این ارتباط نشاندهندهی شهود وجود یکتای خدا و مقام پیامبر اسلام (ص) است. در حقیقت، این به ما میگوید که وحدت در قالب وجودهای مختلف خودش را نشان میدهد و در این راستا، هر عمل ما به سمت خدا و با او در ارتباط است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.