ای شده از پی جامه ز لباس دین عور
روبه حیلهگری ای سگ پوشیده سمور
عسلی پوشی و گویی که به فقرم ممتاز
شتران با تو شریکند به پشمینهٔ بور
نشوی رهرو اگر مخرقه را خوانی فقر
نشود رهبر اگر مشعله بردارد کور
ره بدین رفته نگردد که تو غافل گویی
که به شیرینسخن از خلق برآوردم شور
سامری گاو همی ساخت ز زر تا خلقی
به خری نام برآرند چو بهرام به گور
با وجود شکمی تنگتر از چشم مگس
چند از بهر گلو سعی کنی همچون مور
طمع خام ببر از همه کس تا پس ازین
گردهٔ قسمت تو پخته برآید ز تنور
مال را خاک شمر رنج مبین از مردم
نوش را ترک کن و نیش مخور از زنبور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد از افرادی میپردازد که با ظاهری فریبنده و به نام دین در حال فریب مردم هستند. شاعر به این افراد هشدار میدهد که اگرچه لباس دین به تن کردهاند، ولی در واقعیت به حیلهگری مشغولند. او به طعنه میگوید که به ظاهر فقر را تقدیس میکنند، در حالی که به ثروت و مال فکر میکنند. بر این اساس، شاعر تأکید میکند که انسان باید از طمع و حرص دوری کند و به جای چشمپوشی از رنج دیگران، به درک حقیقی زندگی و معنای آن پردازد. در نهایت، او به کنایه میگوید که ارزش واقعی مال را باید در خود آن جستجو کرد و از خوردن نیش زنبور (زخمت و قضاوت نادرست) پرهیز کرد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در لباس دین به فریب و نیرنگ مشغولی، مانند سگی که در پوشش سمور پنهان شدهای.
هوش مصنوعی: تو با لباس زرد و زیبایت خود را کمی عجیب جلوه میدهی و ادعا میکنی که به خاطر فقر و تنگدستیات به شترها پیوند خوردهای، در حالی که این شترها با پشمهای خود همواره با تو همراه هستند.
هوش مصنوعی: اگر مسیری را در زندگی میپیمایی، باید جدی و متمرکز باشی و فقط خواندن و شنیدن کافی نیست. همچنین ثروت و قدرت، رهبری را به همراه نخواهد داشت اگر فرد با بینش و روشنفکری نباشد.
هوش مصنوعی: به راهی که رفتهای توجه کن و مراقب باش، زیرا نمیتوانی با بیتوجهی به شیرینگفتاری دیگران، شور و حال را از دل مردم برانگیزی.
هوش مصنوعی: سامری از طلا گاو میساخت تا مردم او را به نام خری نسبت دهند، چون بهرام که در گور دفن شد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شکم تو به اندازهای کوچک است که حتی از چشم مگس هم تنگتر است، چرا باید هرازگاهی برای گلو تلاش کنی، همچون موری که سخت کوش است؟
هوش مصنوعی: از آرزوهای بیجا و بیمورد دست بردار و بدان که پس از این، سهم تو به خوبی و راحتی به دست میآید، مانند نان پختهای که از تنور بیرون میآید.
هوش مصنوعی: دارایی را بیاهمیت بدان و برای رنج و زحمت خود ارزش قائل نشو. از انسانهایی که زندگی خوبی دارند، دوری کن و از چیزهای شیرین لذت ببر، اما از آزار و ضرر اجتناب کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا که چشمه خورشید ضیا باشد و نور
چشم بد باد در ایام ضیاء الدین دور
دل او تا نشود خالی فردوس از هور
بیکی لحظه مبادا شده خالی ز سرور
به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور
قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
آدمی چون تو در آفاق نشان نتوان داد
بلکه در جنت فردوس نباشد چو تو حور
حور فردا که چنین روی بهشتی بیند
[...]
آفتابی و ز مهرت همه دلها محرور
چشم روشن بود آن را که تو باشی منظور
قربتت نیست میسر به نظر خرسندم
همه مردم نگرانند به خورشید از دور
انتظار نظرم پرده صبرم بدرید
[...]
هرگزم عشق نشد از سرِ پُر سودا دور
عشق از مشعلۀ نار برانگیزد نور
من نه بر قاعدۀ عقل و خرد سیر کنم
که منم شیفته و شیفته باشد معذور
طاقتِ نورِ تجلّی و چو من مسکینی
[...]
دوش با خود نفسی مصلحت دنیا را
میزدم هندسه ئی در بدو در نیک امور
گاه میساختمی بر که و حوضی که در او
جز بکشتی نکند خیل خیالات عبور
گه بصحرای هوس از پی نظار گیان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.