دلم بسلسله زلف یار در بندست
اگر قبول کنی حال من ترا پندست
زبند مهرش چون پای دل شود آزاد
مرا که باسر زلفش هزار پیوندست
بسان لیلی بگشایی وببندی زلف
ترا خبر نه (که) مجنونی اندرین بندست
برآوری زمن تلخ کام هر دم شور
ازآنکه پسته شیرین تو شکر خندست
ازآرزوی رخ تو اگر بباغ روم
کدام لاله برخساره تو مانندست
زکات خوبی خود را دمی بباغ خرام
که گل بدیدن روی تو آرزومندست
زعاشقان تو امروزدر زمانه منم
کسی که او بسلامی زدوست خرسندست
کسی که او اثر صبح روز وصل ندید
شب فراق چه داند که تا سحر چندست
جواب سعدی گفتم بالتماس کسی
که او هزار چو من بنده را خداوندست
دل مرا که شد ازدست درهمه حالی
بخاک پای و سر کوی دوست سوگندست
چو عندلیب همی نال سیف فرغانی
ازآنکه گل را ایام حسن یکچندست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به عشق و دلتنگی شاعر از محبوبش میپردازد. او به زلف معشوق اشاره میکند و بیان میکند که این زلفها او را به بند کشیدهاند. شاعر آرزو دارد که معشوقش روزی زلفهایش را باز کند و او را از این بند آزاد سازد. همچنین، او از تاثیرات محبت معشوق بر دلش میگوید و از تلخی فراق و آرزوی دیدار او ابراز تاسف میکند. شاعر خود را از عاشقان میداند و در انتها به بیخبری از حال معشوق اشاره میکند و میگوید که عشقش او را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در نهایت، او پایبند به عشق و دردی است که بر دلش دارد.
هوش مصنوعی: دل من به زلفهای یار بند است و اگر حال و احوالم را بپذیری، میتواند به تو نصیحتی بکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی عشق او قلب مرا از قید و بندهایش رها میکند، من آزاد میشوم. اما در عین حال، من در دام زیبایی و ویژگیهای او گرفتار هستم و این پیوندها بسیار زیاد و عمیقاند.
هوش مصنوعی: مانند لیلی، زلفت را باز و بسته میکنی، اما خبر نداری که مجنون در این دلبستگی گرفتار است.
هوش مصنوعی: هر لحظه با تلخیهای زندگی به یاری تو، خوشحالی و شوری در دل ایجاد میشود، چرا که شیرینی تو همانند قند است که لبخند به لبها میآورد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از آرزوی دیدن چهرهات به باغ بروم، کدام لاله میتواند بر روی صورت تو باشد؟
هوش مصنوعی: تنها لحظهای در باغ قدم بزن و خوبیهای خود را به نمایش بگذار چرا که گلها در انتظار دیدن چهرهی تو هستند.
هوش مصنوعی: در میان عاشقان تو، من در این زمان کسی هستم که به خاطر دوستی، سلامتیام را جشن میگیرم و از آن خوشحال هستم.
هوش مصنوعی: کسی که لحظههای شیرین و دیدار صبح عشق را تجربه نکرده، نمیتواند بفهمد شب جدایی تا صبح چقدر طولانی و سخت است.
هوش مصنوعی: جواب سعدی را به کسی گفتم که او خود دارای مقام و قدرتی بسیار بالا است و هزاران بنده مثل من را در درگاهش دارد.
هوش مصنوعی: دل من که در همه حالات به خاطر دوست به خاک پای و سر کوی او افتاده است، سوگند میخورم.
هوش مصنوعی: پرندهای به نام عندلیب با اندوهی عمیق از سیف فرغانی مینالد و میگوید که زیبایی گل تنها مدت کوتاهی بر جاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی که عاشق روی نگار دلبندست
نه ممکن است که با صابریش پیوندست
کسی که او به صفت صابرست عاشق نیست
به عشق و صبر نظر کن که چند در چندست
کدام عاشق صادق شنیده ای که ز هجر
[...]
به حرف اهل غرض قرب و بعد ما بندست
دل شکسته ما را هزار پیوندست
از آن دمم که به حیرت فکنده دیدن او
نگه به گوشه چشمم هنوز در بندست
نگه دلیر نشد تا مژه به پیش آمد
[...]
ز سادگی است به فرزند هر که خرسندست
که مادر و پدر غم، وجود فرزندست
ز زهر ناوک او دل چو شهد خرسندست
اگر غلط نکنم تیرش از نی قندست
گره ز طرَة خود باز اگر کنی چه شود
گرهگشایی ما عمرهاست در بندست
کسی به دوست رسد کز جهان تواند رست
[...]
چو صبح من ز سیاهی به شام مانندست
چه گوییم که ز شب چند رفت یا چندست؟
به رنج از پی راحت نگاه داشته اند
ز حکمت ست که پای شکسته در بندست؟
درازدستی من چاکی ار فگند چه عیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.