مرا گر دولتی باشد که روزی با تو بنشینم
ز لبهای تو می نوشم ز رخسار تو گل چینم
شبی در خلوت وصلت چو بخت خود همی خفتم
اگر اقبال بنهادی ز زانوی تو بالینم
مرا گر بی توام غم نیست از هجران و تنهایی
بهر چیزی که روی آرم درو روی تو می بینم
اگر چون گل خس و خاری گزینی بر چو من یاری
من آن بلبل نیم باری که گل را بر تو بگزینم
خراج جان و دل خواهی ترا زیبد که سلطانی
زکات حسن اگر بدهی بمن باری که مسکینم
جهانی شاد و غمگین اند از هجر و وصال تو
بوصلم شادمان گردان که از هجر تو غمگینم
دلم ببرید چون فرهاد عمری کوه اندوهت
مکن ای خسرو خوبان طمع در جان شیرینم
ز کین و مهر دلداران سخن رانند با یاران
تو با من کین بی مهری و با تو مهر بی کینم
نظر کردم بتو خوبان بیفتادند از چشمم
چو مه دیدم کجا ماند دگر پروای پروینم
مسلمان آن زمان گردد که گوید سیف فرغانی
که من بی وصل تو بی جان و بی عشق تو بی دینم
چنان افتاده عشقت شدم جانا که چون سعدی
« ز دستم بر نمی آید که یکدم بی تو بنشینم »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ابراز عشق و دلتنگی برای محبوبش میپردازد. او آرزو دارد که با محبوبش به آرامش و خوشی بپردازد و از نزدیکی با او لذت ببرد. شاعر expresses غم و حسرت ناشی از جدایی را به تصویر میکشد و بیان میکند که حتی در تنهایی و هجران، تصور چهره و زیبایی محبوبش او را تسلی میدهد. همچنین، او به تغییر احساسات خود نسبت به دیگران اشاره میکند و تنها عشق و محبت خود به محبوبش را واقعی میداند. در نهایت، شاعر به شدت به عشق نیازمند است و بدون وصال محبوب، خود را بیجان و بیدین میداند.
هوش مصنوعی: اگر روزی فرصتی باشد که با تو باشم، از لبهایت مینوشم و از چهرهات گل میچینم.
هوش مصنوعی: شب در تنهایی و آرامش وصال تو، به خواب رفته بودم؛ اگر شانس و اقبال به من روی میآورد، سرم را بر زانوی تو میگذاشتم و استراحت میکردم.
هوش مصنوعی: من اگر بدون تو باشم، غمی از جدایی و تنهایی ندارم، زیرا هر چیزی که به آن توجه کنم، در آن چهرهٔ تو را میبینم.
هوش مصنوعی: اگر با انتخابی نادرست، گل و خار را به هم بیافزایی، من مانند بلبل نمیتوانم تو را برگزینم و به تو بپیوندم. در واقع، من کسی نیستم که از میان گزینههای سختی چون گل و خار، تو را برگزینم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی جان و دل من را به تو ببخشم، شایستهات است که چون یک پادشاه، حسن و زیبایی خود را به من بدهی؛ زیرا من در حال حاضر در فقر و نیاز به محبت تو هستم.
هوش مصنوعی: دنیا به شادی و غم دچار است به خاطر دوری و نزدیکی تو. از تو میخواهم که مرا شاد کنی، چرا که از فراق تو غمگینم.
هوش مصنوعی: دل من به اندازهای از درد و رنج پرشده که شبیه فرهاد است که برای رسیدن به معشوقش، سالهای طولانی زحمت کشیده. ای سرور زیبا، نگذار که من در آلام تو غرق شوم و به جان شیرینم طمع نکن.
هوش مصنوعی: دلهای عاشقان پر از کینه و محبت است. آنها با دوستانشان صحبت میکنند و من در اینجا با تو از کینه بدون محبت حرف میزنم، در حالی که تو فقط محبت بدون کینه داری.
هوش مصنوعی: به تو که نگاه کردم، دیگران برایم بایستی از نظر بیفتند. وقتی ماه را دیدم، دیگر نگران چیستی ستارهها نیستم.
هوش مصنوعی: انسان مسلمان واقعی زمانی است که مانند سیف فرغانی بگوید: من بدون ارتباط با تو مانند کسی هستم که جان ندارد و بدون عشق تو، از دین و ایمان خالی هستم.
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری در وجودم نشسته که نمیتوانم لحظهای بدون تو سر کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
همین شعر » بیت ۱۱
چنان افتادهٔ عشقت شدم جانا که چون سعدی
«ز دستم بر نمیآید که یک دم بی تو بنشینم»
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
[...]
چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو بنشینم
که سیری نیست از رویت مرا چندان که میبینم
به چشم ناتوان زین سان که بردی خوابم از مژگان
نبیند که به خواب اکنون که آید سر به بالینم
شب هجرانت از هر سو فشاندم اشک دور از تو
[...]
تو را ای ماه مهرافروز چندانی که میبینم
نخواهد در کنار آمد به جز اشک چو پروینم
مرا مستی بود آئین و آئینه می روشن
مگر آن لعبت ساقی نماید رو در آئینم
گریبان میدرم چون گل به بوی سنبل زلفت
[...]
به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم
بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم
الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد
مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم
جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادکُش فریاد
[...]
ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل بینم
همه دامان گل چینند و من دامان ز گل چینم
نشسته دوستان در پای گل من هم هوس دارم
که در پای گلی بنشانمت پیش تو بنشینم
همی روبم به مژگان راه تو باشد هواخواهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.