من تحفه از دل میکنم نزدیک جانان میبرم
ور نیز گوید جان بده من بنده فرمان میبرم
چون من گدای هیچ کس جز جان ندارم دست رس
معذورم ار پای ملخ نزد سلیمان میبرم
من کار عشق دوست را آسان همیپنداشتم
بار گران برداشتم افتان و خیزان میبرم
گر تیغ بر رویم زند رو برنگردانم ازو
با دوست عهدی کردهام لابد به پایان میبرم
هرشب به آواز سگان آیم به کوی دلستان
آری به بانگ بلبلان ره سوی بستان میبرم
آن دوست پای خویشتن در دامن من میکند
هرگه که بهر فکر او سر در گریبان میبرم
تا زد غمش چوگان خود بر اسب میدانی من
من گوی دولت هر زمان از پادشاهان میبرم
در حضرت آن دلستان چون سیف فرغانی سخن
گوهر به سوی معدن و لولو به عمان میبرم
چون سعدی از روی وفا میگویم ای کان صفا
من دوست میدارم جفا کز دست جانان میبرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و ارادت خود به معشوق سخن میگوید. او به بیان احساسات و فداکاریهایش میپردازد و نشان میدهد که چگونه برای رسیدن به محبوب خود، زحمت و سختی میکشد. او به سادگی بیان میکند که در عشق هیچ چیز جز جانش برای دادن ندارد و اگرچه بار سنگینی به دوش دارد، باز هم گام برمیدارد. شاعر در ادامه با اشاره به وفاداری خود، نشان میدهد که هرگز از معشوق رو برنمیگرداند و در نهایت عشق و دوستی را با جفاهایی که از محبوبش میبیند، همراه میکند. او به طور کلی، عشق را هم سختیهایی میداند که با اشتیاق تحمل میکند.
هوش مصنوعی: من هدیهای از دل خود جدا میکنم و به سوی محبوب میبرم. اگر او نیز بگوید جانم را بده، من بیچون و چرا از او پیروی میکنم.
هوش مصنوعی: من چیزی جز جان خودم ندارم و به همین خاطر، اگر نتوانم در بارگاه سلیمان به اندازه یک پای ملخ خدمتی کنم، عذرخواهی مرا بپذیر.
هوش مصنوعی: من فکر میکردم که عشق دوست کار راحتی است، اما اکنون با بار سنگینی مواجه شدم که با سختی و ناپایداری آن را به دوش میکشم.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به من آسیب بزند، هرگز از او نمیگریزم، زیرا با دوستم توافق کردهام که تا پایان این راه همراه باشم.
هوش مصنوعی: هر شب با صدای سگان به کوی محبوب میروم و به صدای بلبلان، راهی به سمت باغ مییابم.
هوش مصنوعی: دوست من هر بار که به فکر او میافتم و سرم را در گریبان میکنم، پای خود را در دامن من میگذارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که غم او مرا تحت تأثیر قرار داد، در میدان زندگی به راندن چالاکی پرداختم و از پادشاهان هر زمان، سهم خود را از خوشبختی میبرم.
هوش مصنوعی: در محضر آن کسی که دلها را میرباید، مانند سیف فرغانی، گفتار گوهری را به سوی منبع آن، و مرواریدها را به عمان میبرم.
هوش مصنوعی: من از روی وفا میگویم، ای کسی که مظهر صفا هستی، من به تو عشق میورزم، حتی اگر به من زحمت برسانی، چون این درد و رنج را از محبوبم میپذیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من دوست میدارم جفا کز دست جانان میبرم
طاقت نمیدارم ولی افتان و خیزان میبرم
همین شعر » بیت ۹
چون سعدی از روی وفا میگویم ای کان صفا
من دوست میدارم جفا کز دست جانان میبرم
من دوست میدارم جفا کز دست جانان میبرم
طاقت نمیدارم ولی افتان و خیزان میبرم
از دست او جان میبرم تا افکنم در پای او
تا تو نپنداری که من از دست او جان میبرم
تا سر برآورد از گریبان آن نگار سنگدل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.