گرچه جان می دهم از آرزوی دیدارش
جان نو داد بمن صورت معنی دارش
بنگر آن دایره روی و برو نقطه خال
دست تقدیر بصد لطف زده پرگارش
بوستانیست که قدر شکر و گل بشکست
ناردان لب و رخساره چون گلنارش
ملک خسرو برود در هوس بندگیش
آب شیرین ببرد لعل شکر گفتارش
نقد جان رفت درین کار خریدارش را
برو ای حسن و دگر تیز مکن بازارش
از پی نصرت سلطان جمالش جمعست
لشکر حسن بزیر علم دستارش
تا غم تلخ گوارش نخوری یکچندی
کام شیرین نکنی از لب شکربارش
عشق دردیست که چون کرد کسی را بیمار
گر بمیرد نخوهد صحت خود بیمارش
لوح ما از قلم دوست نه آن نقش گرفت
کآب بر وی گذرد محو کند آثارش
آنچه داری بکف و آنچه نداری جز دوست
گر نیاید مطلب ور برود بگذارش
سیف فرغانی نزدیک همه زنده دلان
مرده یی باشی اگر جان ندهی در کارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و آرزوی دیدار معشوق سخن میگوید. او به زیبایی و معنا دار بودن چهره معشوق اشاره میکند و عشق را به مثابه دردی توصیف میکند که میتواند انسان را بیمار کند. شاعر بر خواستههای عاشقانهاش تأکید میکند و اینکه نباید از عشق و زیبایی خود غافل شود. او همچنین از تقدیر و سرنوشت میگوید که با ظرافت، زندگی را شکل میدهد. همچنین اشاره میکند که عشق واقعی و عمیق ممکن است دشواریها و غمهایی به همراه داشته باشد، اما همچنان لذت و شیرینی آن غیرقابل انکار است. در نهایت، شاعر به اهمیت متعهد بودن در عشق و تلاش برای حفظ آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه برای دیدن او جانم را فدای عشقش میکنم، اما او با وجودش، به من زندگی تازهای بخشیده که معنای خوشبختی را به من نشان میدهد.
هوش مصنوعی: به این تصویر دقت کن که چطور سرنوشت با مهربانی و دقت، در یک دایره شکل گرفته است. این نشاندهندهی راهنماییها و تأثیرات تقدیر بر زندگی ماست.
هوش مصنوعی: بوستانی وجود دارد که در آن، ارزش شکر و گل را نادیده میگیرند، در حالی که لب و چهرهی ناردان مانند گلها زیبا و خیرهکننده است.
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاه، در آرزوی خدمتگزاری به خود میباشد و در این مسیر، کلام شیرین و گرانبهایی همچون لعل و شکر را برای خود میطلبد.
هوش مصنوعی: جان من در این معامله هزینه شده است، پس ای حسن، دیگر بازار این کار را داغ نکن.
هوش مصنوعی: ارتش زیبایی در پی یاریگری سلطان جمال گرد هم آمده است و زیر پرچم دستار او قرار دارد.
هوش مصنوعی: برای اینکه طعم گس و تلخ غم را نچشی، قبل از آن یک مدتی از لذت و شیرینی خوشیهای زندگی بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: عشق یک نوع دردی است که اگر کسی به آن مبتلا شود، حتی اگر بمیرد، هرگز نمیتواند به حالت قبلی خود بازگردد.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این شکل است که: نوشتهها و نشانههای ما از محبت و عشق دوست به وجود آمدهاند، نه اینکه مانند آبی که بر روی سطحی میگذرد و اثری از خود به جا نمیگذارد، محو و ناپدید شوند. در واقع، این نشانهها و تاثیرات از عمق و دوام بیشتری برخوردارند و نمیتوانند به سادگی از بین بروند.
هوش مصنوعی: هر چه در دست داری، مهم است و هر چه نداری، اگر عشق و دوستی در کار نباشد، ارزش چندانی ندارد؛ پس اگر دوستی در میان نیست، از بقیه چیزها بگذر.
هوش مصنوعی: اگر در کار شخصی که زندگی و روح دارد، فعالیت نکنی و تلاشی از خود نشان ندهی، نزد همه کسانی که به زندگی و روح اهمیت میدهند، مانند مردهای به نظر میآیی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو را پای بگل می رود از رفتارش
واب شیرین ز عقیق لب شکربارش
راهب دیر که خورشید پرستش خوانند
نیست جز حلقه ی گیسوی بتم زنارش
هرکرا عقل درین راه مربّی باشد
[...]
فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش
گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند
خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل
[...]
خواجه مستست، ببین در سر و در دستارش
لطف فرما و زمانی ز کرم باز آرش
بر سر کوی تو هر کس که رسد مست شود
گویی از باده سرشتند در و دیوارش
پیش رویت ز خجالت ننماید خورشید
[...]
گردش جام که زد صنع ازل پرگارش
سرنپیچد ز خط این دایره زنگارش
سر ما و در میخانه ای که از رفعت قدر
سایه بر بام فلک می فکند دیوارش
نیست وجه من مخمور جز این دلق کهن
[...]
بس که آمیخته ناز بود رفتارش
باشد ایمن ز چکیدن عرق رخسارش
گو بیا سیر رخ و زلف و بنا گوشش کن
هرکه دین و دل و طاقت نبود درکارش
می کند نامه سربسته لب قاصد را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.