ای چو خورشید چشمهای از نور
پرتو تو مباد از من دور
دوست راچون بود شکیب از دوست
چشم را کی بود ملال از نور
دو جهانش نیاید اندر چشم
هرکرا در جهان تویی منظور
صحبت تو غنا ومن درویش
نظرتو شفا ومن رنجور
نیست هر خوب را ملاحت تو
نیست هر کوه را کرامت طور
صورتی همچو روضه رضوان
گیسویی همچو عنبرینه حور
چشم مخمورت آنچنانکه ازوست
مستی ما چو خمر از انگور
زیر این خرقه دوستان داری
همچو جان در قبای تن مستور
همه از جان خود بگرمی عشق
دل خود سرد کرده چون کافور
دل بعشق تو زنده شد آری
مرده زنده شود بنفخه صور
جان عاشق ز(حزن تو) دایم
آنچنان منشرح که دل بسرور
سر عشق تو خواستم گفتن
غیرت تو نمی دهد دستور
سیف فرغانی از تو سیر نشد
از عسل سیر کی شود زنبور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و محبت به محبوب میپردازد و با استفاده از تشبیهات زیبا، احساسات عمیق عاشقانه را نمایش میدهد. شاعر محبوب خود را به خورشید و منبع نور تشبیه میکند و بیان میکند که دوری از وی غیرممکن است. او اذعان میکند که عشق به محبوب چنان قوی و شفادهنده است که برای او زندگی و زندهدلی به ارمغان میآورد. همچنین، شاعر از زیباییهای محبوب و اثرات عشق بر زندگیاش سخن میگوید و در نهایت به غیرت و قدرت عشق اشاره میکند که مانع از بیان کامل احساساتش میشود. این شعر بر ارتباط عمیق و معنوی بین عاشق و معشوق تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای تو همانند خورشید، پر از نور و درخشش، امیدم این است که هیچگاه از من دور نشوی.
هوش مصنوعی: وقتی که دوست صبر و شکیبایی دارد، از دیدن نور و روشنی هیچ ناراحتی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر کسی نمیتواند بزرگی و ارزش تو را درک کند، زیرا تو برای من از هر دو جهان مهمتر و ارزشمندتری.
هوش مصنوعی: گفتگوی تو برای من مانند یک نعمت بزرگ است و من در برابر آن، به مانند یک درویش هستم. نگاه تو برای من مانند درمانی است که میتوانم با آن رنجهای خود را تسکین دهم.
هوش مصنوعی: همه زیباییها به دلپذیری تو نیستند و همه کوهها از کرامت و عظمت کوه طور برخوردار نیستند.
هوش مصنوعی: چهرهای زیبا و دلانگیز همچون بهشت و گیسوانی خوشبو و دلربا مانند عطر حورهای بهشتی.
هوش مصنوعی: چشمان پر از نوشیدنی تو به قدری سرمست کنندهاند که مستی ما مانند مستی ناشی از انگور است.
هوش مصنوعی: زیر این لباس که به تن دارم، دوستانی دارم که مانند جانم برایم ارزشمند و عزیز هستند.
هوش مصنوعی: همه برای عشق جان خود را به خطر میاندازند، در حالی که دلهایشان بیحرارت و سرد شده، مثل کافور که سرد است.
هوش مصنوعی: دل من به عشق تو زنده شده است، همانطور که مردگان با دمیدن روح زنده میشوند.
هوش مصنوعی: دل عاشق به خاطر غم تو همیشه آرام و شاداب است.
هوش مصنوعی: من خواستم درباره عشق تو سخن بگویم، اما غیرت تو به من اجازه نمیدهد.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی به این نکته اشاره میکند که اگر کسی از چیزی شیرین و دلپذیر مانند عسل سیر نشود، چگونه ممکن است زنبور، که با آن عسل مرتبط است، از آن سیر شود. این به معنای این است که لذت و جذابیت برخی چیزها به قدری زیاد است که هیچگاه نمیتوان از آنها خسته یا سیر شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه اقبال آبگینه خنور
بستاند ز تو عدو به بلور
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته گه مخمور
شادمانی بدان کهت از سلطان
[...]
رخ چو لاله شکفته بر گل سور
زلف چون میغ در شب دیجور
یابد از رنگ آن بهار بها
خیزد از بوی این بخار بخور
ویل کرده بر غم رنج مرا
[...]
مملکت را به نصرت منصور
روزگاری پدید شد مشهور
عارض ملک پادشا که ازوست
رایت او چو نام او منصور
نور عدلش زمانه را سایه ست
[...]
این بهار طرب نهال سرور
که به فرمان شاه شد معمور
روضه عشر تست و بیضه لهو
موقف رامش است و موضع سور
آب او آب زمزم و کوثر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.