خرم آن جان که برویت نگرانی دارد
وز هوای تو دلش گنج نهانی دارد
عشق بامرده نیامیزد واو زنده دلست
که تعلق برخ خوب تو جانی دارد
عشق صورت نبود باتو مرا، چون مردان
صورت عشق من ای دوست معانی دارد
ابتدای ره عشق تو مرا فاتحه ییست
کندرین دل اثر سبع مثانی دارد
جان مهجور زشوق تو برون می ننهد
از بدن پای ندانم چه گرانی دارد
زآتش عشق خبر می دهد وسوز درون
آب شعرم که بسوی تو روانی دارد
عشق را گفتم کای رهبر عشاق بدوست
آنکه من طالب اویم چه نشانی دارد
گفت در عالم فردیت خود او احدیست
که بخوبی نتوان گفت که ثانی دارد
سیف فرغانی اگر با تو نشیند یک دم
پادشاهیست که ملک دو جهانی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عمق عشق و احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر ابتدا میگوید که کسی که دلش نگران معشوق است، جانش ارزشمند است و عشق واقعی به مردگان نمیخورد، بلکه باید زنده باشد. عشق او به معشوق معنویت و احساسی عمیق دارد. شاعر همچنین به اهمیت عشق در زندگیاش اشاره میکند و میگوید که عشقش آغاز و پایانی دارد و دلش تحت تأثیر شوق معشوق قرار دارد. او از آتش عشق و سوز درون میگوید که شعرش را به سمت معشوق میفرستد. در پایان، شاعر از ویژگیهای معشوق و بینظیر بودن او میگوید و عشقش را بهعنوان پادشاهی که جهانی را در دستانش دارد توصیف میکند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که برای چهرهات دلنگرانی دارد و قلبش در آرزوی تو گنجینهای پنهان دارد.
هوش مصنوعی: عشق با چیزهای مرده و بیروح پیوند نمیخورد، بلکه به زندگی و احساسات وابسته است، زیرا فقط دلهای زنده و شاداب قادر به ابراز عشق واقعی و وابستگی به زیبایی تو هستند.
هوش مصنوعی: عشق به ظاهر و شکل نیست، بلکه معانی عمیقتری دارد. ای دوست، عشق من به تو فراتر از صرفاً یک تصویر ساده است، همانطور که مردان واقعی دارای عمق و معنا هستند.
هوش مصنوعی: ابتدای راه عشق تو برای من همچون یک وداع و پایان است، زیرا در دل من نشانه هایی از حمله و جنگ وجود دارد.
هوش مصنوعی: جان تنها و دور از زیبایی تو نمیتواند از بدن بیرون بیاید، نمیدانم این حس چه باری بر دوش دارد.
هوش مصنوعی: عشق من را به آتش وا داشته و درد درونم به گونهای است که شعرهایم جان میگیرند و به سمت تو میروند.
هوش مصنوعی: من به عشق گفتم: ای رهبر عاشقان، به من بگو علامت و نشانه کسی که من دلتنگ او هستم، چیست؟
هوش مصنوعی: او در جهان فردیت خود،唯一 و یکتاست به طوری که نمیتوان به راحتی گفت که شبیه یا همتایی دارد.
هوش مصنوعی: اگر سیف فرغانی یک لحظه با تو بنشیند، مثل این است که پادشاهی را در کنار خود داری که فرمانروایی بر دو جهان را در اختیار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن شکرخنده که پرنوش دهانی دارد
نه دل من که دل خلق جهانی دارد
به تماشای درخت چمنش حاجت نیست
هر که در خانه چنو سرو روانی دارد
کافران از بت بیجان چه تمتع دارند
[...]
اندرین شهر دلم سرو روانی دارد
که ز شکر سخن از پسته دهانی دارد
چون خرامد نکند هیچ نظر از چپ و راست
نیست آگه که بهر سو نگرانی دارد
گر بشب خواب کند زنده نباشد آن کس
[...]
گرچه سرو چمن از آب روانی دارد
نتوان پیش قدت گفت که جانی دارد
به لب تشنه نشان می دهد از آب حیات
خاک راهی که ز پای تو نشانی دارد
عاشق ار قد نو خوانده به گمان سرو بهشت
[...]
شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد
بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد
شیوهٔ حور و پری گرچه لطیف است ولی
خوبی آن است و لطافت که فُلانی دارد
چشمهٔ چشمِ مرا ای گلِ خندان دریاب
[...]
دل به رویت هوس صحبت جانی دارد
جان به فکر دهنت عیش نهانی دارد
دیده چون اشک اگر در طلبت بشتابد
بگذارش که به رویت نگرانی دارد
تا دلم مذهب خوبان سبک روح گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.