گنجور

 
۸۰۱

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۸ - جنگ تکش خان با سام نریمان

 

... ز بس مهر دل در ربودش ز جا

تکش خان فغان کرد کای پاکزاد

برون کن زمانی سر از خشم و کین ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۲

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۱ - بردن فغفور چین در نزد سام و خلاصی یافتن از بند

 

... ز رهبان برآری به یک ره روان

صنم پست سازی و سازی فغان

به پا اندر آری سر بتکده ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۳

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۴ - گرفتار شدن سام به دست عالم افروز پری

 

... ببردش به روی هوا در زمان

چنان برخروشید و برزد فغان

که ای سام گفتار من گوش کن ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۴

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۲ - نهان کردن پری‌دخت را به حکم فغفور در سردابه و آوازه مرگ او

 

... پری دخت شد در سیاهی نهان

برآمد ز هر سو غریو و فغان

بجست از سر گاه سام دلیر ...

... برآمد غبار مصیبت ز موج

برآمد فغان جماعت به اوج

کله بر زمین زد فرزونده ماه ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۵

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۷ - آگاه شدن فغفور از گم شدن پری‌دخت

 

... گریبان بدرید مو را بکند

فغانش برآمد به چرخ بلند

همه بند او را به هم برشکست ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۶

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۶۱ - جنگ کردن شدید با تسلیم شاه و گرفتار شدن تسلیم شاه

 

... که جان که آید ز کینه به رنج

ز بهر دلیران فغان کردنا

که بسیار کس کو در آید ز پا ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۷

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۶۸ - کشته شدن ارقم دیو به دست سام

 

... مر آن کوه خارا در آنجا ندید

سوی دره آمد فغان برکشید

سه فرسنگ آمد میان دره ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۸

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۰ - نامه نوشتن شدید به نزد عوج و آمدن عوج

 

... به پا خاست نزدیک او قهقهام

فغان کرد از رزم بیدار سام

کز ایران بیامد یکی نامدار ...

خواجوی کرمانی
 
۸۰۹

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۸۰ - کشته شدن شدید به دست سام و چگونگی آن

 

... دلیران مغرب همه زارزار

فغان درکشیدند در کارزار

بسی اسب را دم بریدند و گوش ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۰

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۴ - لشکر کشیدن فغفور به جنگ سام

 

... دو لشکر چو صف برکشیدند تنگ

فغان جرس خاست و آواز زنگ

برآمد قیامت ز آواز نای ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۱

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۸ - در بیان مجلس آراستن سام نریمان و آوردن قمرتاش را و بر تخت نشاندن و خود رفتن به طرف خاورزمین

 

... برآورد نی آتش از جان عود

فرو شد دم زهره ز افغان رود

ز آه نی زرد و نای سیاه

فغان ره ساز بر شد به ماه

نی آه زن دم به دم راه زن ...

... کف مه رخان مطلع آفتاب

ز دست مغنی در افغان رباب

ز گردش به جان آمده جام می ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۲

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - فی مدح صاحب الاعظم ناصر الدولة و الدین علی

 

... بر چرخ اگر کمان کشی از سهم تیر تو

ای بس که بر هوا رود آندم فغان چرخ

در مدحتت که شعر بشعری رسانده ام ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۳

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - فی مدح الامیر الاعظم الشهریار المنصور مبارز الدنیا و الدین محمد ابن مظفر زید معدلته

 

... بر زمین می آمد از چرخت ندا کالفتح لک

بر فلک می شد فغان از دشمنت کاین المفر

ای در گردون جنابت مصدر ارباب ملک ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۴

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - فی مدح الامیر الاعظم جلال الدنیا و الدین ارپه بیک و یصف السیف

 

... شیر فلک ز بیم کمند تو در گریز

گاو زمین ز سم سمند تو در فغان

سلطان یک سواره ی گردون بزینهار ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۵

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - فی مدح امیر الاعظم الشهریار المعظم والی السیف و القلم خسرو غازی المنصور مبارز الحق و الدین محمد زید عدله و یصف الحمام

 

... از نوک ناوک و سم اسبش برآورند

شیر سپهر غرش و گاو زمین فغان

ای در زبان سخن بثنای تو کامکار ...

... هر دم ز تیر موی شکاف تو مشتری

افغان زه بر آورد از خانه ی کمان

شاید که چرخ سرکش که رو چو بندگان ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۷

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - فی مدح الملک الاعظم الاعدل الاکرم خسرو السواحل و البحار قطب الدنیا و الدین تهمتن کردانشاه الهرموزی

 

... من چو بی خویشتن از بزم تو بیرون شده ام

از که نالم که فغانم همه از خویشتنست

زین پس ار بخت مرا لطف تو بیدار کند ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۸

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱ - فی مدح الشیخ گرز الدین ابوالعباس رومی دامت دولته

 

... چون بجنبد نعره برخیزد ز گردون کالفرار

چون بر آرد سر فغان از کوه آید کالخدر

افعیی با مهره نی نی گردنی با گرد ران ...

خواجوی کرمانی
 
۸۱۹

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

... چه غم ز چهره ی زرد و سرشک گلناریست

فغان ز مردم چشمت که خون جانم ریخت

چه مردمیست که در عین مردم آزاریست ...

خواجوی کرمانی
 
۸۲۰

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

... چه شود گر بعیادت قدمی رنجه کنی

که فغانم همه شب تا سحر از بیماریست

من پرستار دو چشم خوش بیمار توام ...

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۴۳
۱۸۰