ترا که طره ی مشکین و خط نگاریست
چه غم ز چهره ی زرد و سرشک گلناریست
فغان ز مردم چشمت که خون جانم ریخت
چه مردمیست که در عین مردم آزاریست
از آن دو چشم توانای ناتوان عجبست
که خون خسته دلانش غذای بیماریست
بیا که در غم هجر تو کار دیده ی من
ز شوق لعل روان بر قدت گهرباریست
ندانیم این نفس روح بخش جان پرور
نسیم زلف تو یا بوی مشک تاتاریست
شنیده ام که ز زر کارها چو زر گردد
مرا چو زر نبود چاره و ناله و زاریست
به حضرتی که شهانرا مجال گفتن نیست
چه جای زاری سرگشتگان بازاریست
مده به دست سر زلف خواجو دل
که کار سنبل هندوی او سیه کاریست
چنین که طره ی او را شکسته می بینی
به زیر هر سر مویش هزار طرّاریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس عاشقانه و غم جدایی سخن میگوید. شاعر به زیباییهای معشوق، مانند موی سیاه و خط زیبایش اشاره میکند وغم ناشی از چهرهی رنگپریدهی او را نادیده میگیرد. او از درد و رنجی که از چشمان معشوقش متحمل میشود شکایت میکند و به قدرت چشمان معشوقش که باعث زخم جان اوست، اذعان میکند. شاعر در ادامه به این نکته میپردازد که نمیتواند میان نفس خود و زیباییهای زلف معشوق تمایز قائل شود. او همچنین به مفهوم ناپایداری دنیا و بیفایده بودن زاری در مواجهه با قدرتمندی معشوق اشاره میکند و در نهایت به نقص و زیباییهای پیچیدهی آنچه در معشوق مشاهده میشود، میپردازد.
هوش مصنوعی: تو با موهای مشکی و خط زیبایت چه غمی داری از چهره زرد و اشک غمگین؟
هوش مصنوعی: آه از چشمان تو که جانم را به درد آورد. چه مردمی هستند که در ظاهر خود را انسان نشان میدهند اما در باطن باعث آزار دیگران هستند.
هوش مصنوعی: نمیتوان درک کرد که چگونه چشمان توانای او، که به نظر ناتوان میآیند، میتوانند موجب درد و رنج دل شکستهها شوند و در عین حال، این درد، به نوعی برای خود آنها تبدیل به غذایی برای بیماری میشود.
هوش مصنوعی: بیا تا به خاطر دوری تو، چشمانم از شوق دیدن قامت تو مانند جواهر درخشان شود.
هوش مصنوعی: نمیدانیم این روح زندهکننده که جان را پرورش میدهد، نسیم موهای توست یا بوی مشک تاتاری.
هوش مصنوعی: شنیدهام که وقتی به زر تبدیل میشود، کارها آسانتر میشود، اما وقتی من مانند زر نیستم، تنها چارهام ناله و زاری است.
هوش مصنوعی: در محضرتی که پادشاهان حتی جرأت صحبت کردن ندارند، دیگر چه جایی برای ناله و گله کردن مردمی که در بازار سرگردانند، وجود دارد؟
هوش مصنوعی: به موهای زیبا و ظریف خواجو اعتماد نکن، چون دل را به درد میآورد و کار او در عشق بینتیجه و تلخ است.
هوش مصنوعی: به همین شیوه که موهای او را بهم ریخته و شکسته میبینی، زیر هر تار مویش هزار زیبایی و جذابیت نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست
که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست
در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرِّهٔ دوست
چه جایِ دم زدنِ نافههای تاتاریست
بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق
[...]
چه شد که عشوه دگر مست خویشتنداریست
کرشمه صید فریبی نگاه پرکاریست
بلا به چین سر زلف غمزه زندانیست
اجل به سایة مژگان ناز زنهاریست
مدار ناله به مرغولههای زنجیرست
[...]
اگرچه در ره هستی هزار دشواریست
چو پر کاه پریدن ز جا سبکساریست
به پات رشته فکندست روزگار و هنوز
نه آگهی تو که این رشتهٔ گرفتاریست
بگرگ مردمی آموزی و نمیدانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.