بخش ۱۱ - فی مذمةالاعداء و نصیحةالاولیاء
ای منیری نمود مهتابت
بس بُوَد سایه ریسمان تابت
نشود هیچ مردم مصلح
هرگز از دست دیو لایفلح
همچو مار از بدی و منحوسی
همه ساله شکار طاوسی
تا کت آموخت اختیار بدی
که میاموز دی و مه خوردی
عامه بهر طعام چون انعام
با سرپست دام و مست مدام
زانکه در کاملان بود همه جود
نبود بیفلاح مرد سجود
گر هراسد ز بیخرد مردم
از بدان ترسد و ز بد مردم
آن نترس خدای ترس خودست
تن که در طمع نیک و ترس بدست
ای عفااللّٰه ز دیو سیرتشان
که ازین سان بود بصیرتشان
گفتهٔ مردشان نه از مردیست
بلکه از لاف و فتنه و سردیست
مرد کان هرزهگوی و بیباکست
راز با وی چو کوک با کاکست
بشماری بریدن از کِه و مِه
گر ز من پرسی از بدان همه به
هم دم و هم درم دهد هم درد
هم جگر هم ذکر خورد بد مرد
نبود هیچ جز بد و بد رگ
گر یکی ور هزار بینی سگ
این همه خواجگان بیزر و سیم
علم شیر و گرگ مال یتیم
از کسی در جهان خاموشی
نشنود جز به گوش بیگوشی
زانکه اندر جهان خاموشی
بُرد بهتر ز بوریا پوشی
از پی دخل و خرج عقل و هنر
دفترش بینواتر از دفتر
این دبیران که مُدبران رهند
زان همی از غلام خود نرهند
ای ز خود سیرگشته همچو امل
بشنو از من ز روی پند و مثل
اندرین سرنشیب بیخبران
بار بر پشت مانده همچو خران
مرد شد مرد کز طمع بگریخت
گرد گشت ابر کآب روی بریخت
آز عقلت ببرد دین چه بُرد
طمع آبت بریخت جان چه خورد
سخن زیرکان همه رمزست
هرکه غمرست کار او غمزست
پوست باشد که غمز دارد نغز
غمز هرگز نیابی اندر مغز
جمله زیر جهان اسبابند
کشت را باد و مشک را آبند
همه هستند و من به نزد خودم
خوشهچینی ز خرمن خردم
پس همه چون خرند و بیتابند
گَرد اسبم چگونه دریابند
برزگر این مثل نکو گفتست
چشم دلشان از این مثل خفتست
گر ز بنجشک بودمی به فکر
اندرین مزرعت شتابان سر
آسمانوار سر فراشتمی
ارزن اندر زمین نکاشتمی
دل درویش را ز روی ستم
کرده چون پشت سوسمار ز غم
جنگ جستند ارنه بس جستند
که چو شه تره بر گذر رستند
زان خصومت که با من انگیزند
زود چون مرد فرد بگریزند
ماندهاند این کره از آن دم باز
پوست بر پوست همچو گنده پیاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است دربارهٔ مشکلات و چالشهای زندگی انسانها. شاعر به نقد جامعه و رفتارهای ناپسند مردم میپردازد و از دیوهایی حرف میزند که بر کردار و رفتار انسانها حاکماند. او به عدم فهم و بصیرت مردم اشاره میکند و میگوید که افراد عاقل به دور از طمع و خودخواهی، خیر را جستجو میکنند. در ادامه، او انتقاد میکند از افرادی که فقط به ظواهر و فریب دیگران توجه دارند و به بیان اهمیت حکمت و خرد در زندگی میپردازد. سرانجام، شاعر به بردگی فکری و عدم درک عمیق انسانها اشاره میکند و از کج فهمی آنها در مواجهه با واقعیتها میگوید. در کل، این شعر تأکیدی است بر نیاز به تفکر عمیق و انتخابهای منطقی در دنیای پیچیدهٔ امروز.
هوش مصنوعی: ای دلنواز من، نور هلال ماه تو بسیار روشن است و همچون سایهای بر روی ریسمان مستحکم تو افتاده است.
هوش مصنوعی: هیچ انسانی نمیتواند به خوبی و اصلاح امور بپردازد، مگر اینکه از شر دیوهای ناپاک دور باشد.
هوش مصنوعی: مانند ماری که به خاطر بدی و شگون بدش همیشه در حال شکار طاووسی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دیگران یاد ندهی، خودت هم چیز جدیدی نخواهی آموخت.
هوش مصنوعی: عموم مردم مانند چهارپایان برای غذا و خوراک به حرکت در میآیند و همیشه در حالت سرخوشی و بیخیالی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: زیرا در میان انسانهای کامل، همه نوع بخشندگی و خوبی وجود دارد و بدون موفقیت و پیروزی، کسی نمیتواند به مقام سجده و بندگی برسد.
هوش مصنوعی: اگر افراد بیخرد از بدیها میترسند، پس طبیعی است که از بدیهای دیگر نیز بترسند.
هوش مصنوعی: هر کس که از ترس و نگرانیها به خود غلبه نکند، در واقع خدای ترسهای خود شده است؛ چرا که او در آرزوی خوبیها و در هراس از بدیها گرفتار است.
هوش مصنوعی: ای خدا، آنهایی که همچون دیوان رفتار کردند، نظرشان هم همینطور نابجا و نادرست است.
هوش مصنوعی: حرفهای مردانشان نشان از شجاعت و مردانگی ندارد، بلکه نشاندهندهی بزرگنمایی، دروغپردازی و ناپختگی آنهاست.
هوش مصنوعی: مردی که بیپروا و هرزهگو باشد، رازها را میتوان به راحتی با او در میان گذاشت، همانطور که میتوان با یک مرغابیدان یا کاک راحتی کرد.
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی که چگونه و از چه کسانی باید فاصله بگذاری، میگویم که همه چیز بستگی به خودت دارد.
هوش مصنوعی: او به من زندگی و روزی میدهد، هم از درد و رنج میگوید و هم از دلی که پر از غم است، اما در همه حال، هر کس در زندگی سختیها و زحمتهای خود را دارد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز دیگری جز بدی وجود ندارد، اگر حتی یک یا هزار بار هم به سگ نگاه کنی.
هوش مصنوعی: در این دنیا، افرادی که به مقامهای بالا و ثروت دست یافتهاند، در حقیقت، بدون دانش و آگاهی هستند. آنها مانند شیر و گرگ برای مال و ثروت یتیمان دست به اقدام میزنند و از آنها سوءاستفاده میکنند.
هوش مصنوعی: هیچ کس در دنیا صدای سکوت را نمیشنوند مگر آن که خودشان درک درستی از آن داشته باشند.
هوش مصنوعی: زیرا در این دنیا سکوت و آرامش بهتر از زندگی در فقر و مشکلات است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تلاشهای انسان در جستجوی علم و هنر، به قدری منطقی و حسابشده است که اگر بخواهد فقط به جنبههای مادی و مالی زندگی توجه کند، نمیتواند به ثروت واقعی و معنوی دست یابد. در واقع، ارتباط میان دانش و هنر با مسائل مالی و اقتصادی، از نظر عقلانی و منطقی، به صورت درست و معنادار است، و اگر فقط به جنبههای مادی توجه شود، نتیجهای به بار نخواهد آورد.
هوش مصنوعی: این نویسندگان و مدیران که در مسیر هدایت قرار دارند، از پیروی و اطاعت از خدمتکار خود پرهیز نمیکنند.
هوش مصنوعی: ای کسی که از خود دور شدهای، مانند آدم جاهل، از من بشنو و به نصیحت و اقوال حکمتآمیز دقت کن.
هوش مصنوعی: در این جادهی پر فراز و نشیب، افرادی نادان و بیخبر مانند الاغ، بار سنگینی را بر دوش حمل میکنند.
هوش مصنوعی: مردی راستین کسی است که از طمع دوری میکند، همانطور که ابر میچرخد و باران میبارد.
هوش مصنوعی: اگر عقل تو را به آز بکشاند، دینت را از دست میدهی؛ و اگر طمع به جانت بیافتد، خودت را به خطر میاندازی.
هوش مصنوعی: سخنان حکیمان همواره به نوعی رمز و راز است. هر کسی که در این موضوع نادان باشد، نمیتواند به درستی به این سخنان پی ببرد و درک کند.
هوش مصنوعی: پوست ممکن است جذاب و زیبا باشد، اما هرگز درون آن زیبایی واقعی و عمق احساسات را پیدا نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: تمامی موجودات در جهان برای زندگی و رشد نیاز به شرایط خاصی دارند؛ باد موجب پخش دانهها میشود و آب، وسیلهای است که برای رویش و شکوفایی گیاهان ضروری است.
هوش مصنوعی: همه در اطرافم حضور دارند، اما من خودم را مشغول جمعآوری و استفاده از اندوختههای ذهنیام میبینم.
هوش مصنوعی: همه مانند الاغها ناآرام و بیطاقت هستند، چگونه میتوانند گرد اسب من را درک کنند؟
هوش مصنوعی: کشاورز این جمله را به خوبی بیان کرده است که چشم دل آنها از این مثل خوابیده است.
هوش مصنوعی: اگر از جوانهزنی به فکر این مزرعه بودم، بیدرنگ در آن میکوشیدم.
هوش مصنوعی: من چونان آسمان سر فراز آمدهام و اگر در زمین ارزشی نداشته باشم، تلاشی نکردهام.
هوش مصنوعی: دل درویش به خاطر ستمها و ظلمهایی که دیده، مانند پشت سوسمار به شدت آزار دیده و دردمند است.
هوش مصنوعی: در جنگ تلاش کردند، اما تلاش آنها به اندازهای بود که مانند گیاهان در کنار راه روییدهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر دشمنی که با من دارند، به سرعت مانند مردانی شجاع از رویارویی فرار میکنند.
هوش مصنوعی: این کره زمین همچنان از آن زمان که پوست پیاز بر روی هم قرار دارد، باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.