بخش ۱۵ - صفت هفت اختر
زحلش زیر پای کرده نثار
همّت و ذهن و حفظ و فکر و وقار
مشتری جانش را سپرده عطا
صدق و عدل و صلاح و دین و وفا
داده مریخش از برای خطر
مجد و اقدام و عزم و زور و ظفر
شمس پیشش کشیده بهر جمال
نعمت و رفعت و بها و جلال
زهره بر وی نشانده از پی نور
زینت و خلق و ظرف و ذوق و سرور
برده پیشش عُطارد از معلوم
فطنت و حلم و رای و نطق و علوم
کرده بر وی نثار جرم قمر
سرعت و نشو و لطف و زینت و فر
آمده با هزار عزّ و مراد
بر سر چارسوی کون و فساد
در جهان خدای دزدیده
ماه نو دین به روی او دیده
لاجرم در جهان کن مکنش
شده نیک از جمال او سکنش
برگرفته به فضل بییاران
کله از تارک وفاداران
همه را در طرب طلب کرده
پس به مازاغشان ادب کرده
بوده یاران او ز روم و حبش
با صهیب و بلال عیشش خوش
بوده اصحاب صفّه یارانش
همچو ابری که عفو بارانش
جان فدا کرده بهر یزدان را
اهد قومی بگفته نادان را
در فنا راعی رمه شده او
او همه گشته تا همه شده او
وآن چهاری که پیش خوان بودند
مغز و دل دیدگان و جان بودند
هریکی زان چهار چون مردان
اندرین ساحت و درین میدان
مغز را صدق داده دل را عدل
دیده را شرم داده جان را بذل
دل و چشمش ز راه نتف و نتف
خَلق و خُلقش ز بهر عز و شرف
نیک را خود نکرده هرگز رد
وآنچه بد را نیامده زو بد
نَفَسِ شرکِ دوستان دربست
قفسِ جان دشمنان بشکست
آن نفس با صفا چو درهم شد
آن قفس هیزم جهنم شد
طاق در مهر بیتناهی او
طوق داران پادشاهی او
طوق دارانش از نبی و ولی
متمسّک به عروة الوثقی
جمله یارانش جان فدا کردند
لفظ او روز و شب غذا کرده
جاه او هم رکاب علّیّین
دین او هم عنان یومالدّین
در اُحد با اَحد یکی بوده
ورچه یارانش اندکی بوده
گوهر از زخم سنگ بدروزی
یافت از ساز جان او سوزی
لب و دندان او پر از خون شد
اشک چشمش چو موج جیحون شد
اهد قومی در آن میان گفته
در کنارش عقیق ناسفته
خواجه ابلیس نعره زن بر کوه
کاینت فتحی بزرگ و کار شکوه
کشته شد نقطهٔ امید و امل
روی یاران به پشت گشت بدل
هند هودج نهاده بر سرِ کوه
کافران پیش او گروه گروه
بانگ میکرد کین نه از غدرست
بلکه این کار کینهٔ بدرست
دستِ احمد بریده شک را پی
سر حربهاش بریده جان اُبی
زو چو شد جان او فزون ز اتش
جان جبرئیل نعره از دل خوش
زانکه میدید نصرت از درگاه
از پی فتح آن سپهر سپاه
نعرهٔ کافران بر اوج شده
نحر هریک چو بحر و موج شده
که فگندیم سرو را از پای
سرو بستان فروز شرع آرای
مثله افگنده حمزه در میدان
همچو هفتاد زان جوان مردان
مجد او آسمان جان مَلَک
شرفش پاسبان بام فلک
ماه بود آن اما طارم قاب
پیش روی از جلال بسته نقاب
که بدیدنش آشکار و نهان
دیدهٔ سعد و سینهٔ سلمان
باز بودند عیب را عیبه
صخر و بوجهل و شیبه و عتبه
زان همه کور و بیبصر ماندند
کاندرین راه مختصر ماندند
کرد بر روی کشتگان نیاز
در دروازهٔ قیامت باز
از درون و برون به لفظ و بیان
بسته بر دیو ده دریچهٔ جان
بوده در بندگی و خار و رای
سرو آزاد جویبار خدای
چشم دین روشن از بقایش بود
نور خورشید از آن لقایش بود
بدل خون ز بهر سرِّ یقین
دین روان کرده در یکاد و یبین
ماه بود آن سپهر فرخنده
که خور از روی او زند خنده
خندهٔ مه ز قرص خور باشد
خور مه جامه مختصر باشد
کرده از بهر طفل بیفرمان
مادر طبع را سیه پستان
وز خرد سوی جان زیرک و غمر
مرگ را دوست روی کرده چو عمر
چون درخت بهار لطف قدم
آبش و تازگیش کرده بهم
شمع بود آن همای فرخنده
از درون سوز و از برون خنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن، شعری است که به وصف ویژگیها و صفات بلند انسانی و الهی میپردازد. شاعر به ذکر صفات و فضائل بزرگی مانند صداقت، عدل، دینداری و وفا اشاره میکند و شخصیتهای بزرگ تاریخ اسلام را به تصویر میکشد.
شاعر با تمثیلهای زیبا، دستاوردهای معنوی و اخلاقی را در کنار تواناییهای جسمی و روحی شخصیتها توصیف میکند و عظمت آنها را در میدان نبرد و در برابر چالشها به نمایش میگذارد.
متن به نوعی گواهی بر فداکاری و از جان گذشتگی یاران رسول خدا (ص) در پی تحقق مفاهیم عالی انسانی و دینی است و بر بقا و جاودانگی معانی بزرگ در فرهنگ اسلامی تأکید دارد.
این شعر تجلیلی است از نیروهای مثبت انسانی که میتوانند در راه حق و حقیقت قدم بگذارند و به دیگران الهام بخشند.
هوش مصنوعی: زحل را در زیر پای خود قرار داده و این را نشانه تلاش و ذهن قوی، حفظ آرامش و وقار خود میداند.
هوش مصنوعی: شخصی جان خود را به دست صفات نیک چون صداقت، عدالت، خوبی، دیانت و وفاداری سپرده است.
هوش مصنوعی: افراد با تلاش و اراده قوی میتوانند به موفقیتهای بزرگ دست یابند و در برابر چالشها مقاومت کنند.
هوش مصنوعی: شمس به خاطر زیبایی، نعمت، بلندایی، ارزش و شکوه خود مورد توجه و محبت قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: زهره زیبایی و نیکی را بر او نمایان کرده تا جلوهای از نور، زیبایی، خلق و خوی خوب، طعم دلنشین و شادی را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که شخصی به خاطر دانش و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خود، به اندازهای برجسته است که حتی ستاره عطارد نیز در برابر او خاضع و تسلیم شده است. او از نظر فطرت، صبوری، تفکر، بیان و علم، در سطحی از فضلیت و برتری قرار دارد که دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: بر او نثار کردهاند گناه ماه را به خاطر تندرفتاری، رشد، زیبایی و زینت.
هوش مصنوعی: او با شکوه و هدفی بزرگ به همه جوانب و گوشههای دنیا آمده است و در پی تغییر در وضعیت فساد و ناپاکیها است.
هوش مصنوعی: در جهان، خدایی وجود دارد که مانند ماه نو پنهان است و دین او در چهرهاش نمایان است.
هوش مصنوعی: بنابراین، در دنیا باید از خوبیهای او غافل نشوی، چرا که زیبایی او در قلبها جا دارد.
هوش مصنوعی: با یاری و فضل خدا، بدون نیاز به دوستان و یاران، از برتری و مقام بلند وفاداران برخوردار شدهام.
هوش مصنوعی: همه را در خوشحالی و شادی جستجو کرده و سپس به خاطر آنها توانستهایم به آرامش و ادب برسیم.
هوش مصنوعی: دوستان او از سرزمینهای روم و حبشه آمدهاند و او با صهیب و بلال خوش میگذرانده است.
هوش مصنوعی: دوستان و یاران او مانند ابری هستند که باران رحمتش را بر زمین میبارد.
هوش مصنوعی: جان خود را فدای خدا کردهام، و این را به خاطر قوم و ملتی گفتهام که نادان هستند.
هوش مصنوعی: در غیبت و عدم، نگهدارندهی گوسفند تنها شده و همه چیز برای او به ناپدیدی رسیده است.
هوش مصنوعی: در آن زمان، چهار چیز اساسی وجود داشتند که در حین خواندن و شنیدن، مغز، دل، چشمها و روح انسان را در بر میگرفتند.
هوش مصنوعی: هر یک از آن چهار نفر مانند مردان در این مکان و در این میدان حضور دارند.
هوش مصنوعی: ذهن را به راستگویی ترغیب کرده، قلب را به انصاف و عدل هدایت نموده، نگاه را به حیا و شرم واداشته و جان را به بخشش و فداکاری تشویق کرده است.
هوش مصنوعی: دل و چشمان او از راه محبت و عشق به دیگران بهرهمند است، و صفات و شخصیت او به خاطر مقام و احترام اوست.
هوش مصنوعی: خوبیها هرگز بدون دلیل رد نمیشوند و بدیها نیز از آنکه بد است، نیامدهاند.
هوش مصنوعی: تنفس و هوای شرک و نفاقی که از سوی دوستان میآید، قفس و محدودیت جان دشمنان را بهراحتی میشکند.
هوش مصنوعی: وقتی آن نفس پاک و زیبا در هم میآمیزد، آن قفس به هیزم برای آتش جهنم تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: ستونهای آفتاب او نهتنها زیبا هستند، بلکه نشانهای از قدرت و عظمت سلطنت او نیز به شمار میروند.
هوش مصنوعی: پیروان او از پیامبر و ولی خود بهرهمند شدهاند و به ریسمان محکم و استوار ایمان چنگ زدهاند.
هوش مصنوعی: تمام یارانش جانشان را فدای او کردند و کلمات او را در طول روز و شب همچون غذایی که نیاز دارند، در خود جذب کرده و به آن پرداختند.
هوش مصنوعی: عظمت او همراه اهل مقام و رفعت است و دین او نیز با روز جزا و حساب و کتاب پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: در جنگ احد، با وجود اینکه افراد کمی در کنار او بودند، او همچنان به وحدت و یکپارچگی ایمان داشت و در کنار یارانش استقامت کرد.
هوش مصنوعی: گوهر در اثر برخورد با سنگ به دست میآید و سوز درون جان او نیز از سختیها و آسیبهای زندگی ناشی میشود.
هوش مصنوعی: لب و دندان او خون آلود شد و اشک چشمانش مانند موجی بزرگ و خروشان به راه افتاد.
هوش مصنوعی: در آنجا، قوم من به گفتگو نشستهاند و در کنارشان، عقیقی خام و ناپخته وجود دارد.
هوش مصنوعی: شیطان با صدای بلند در کوه فخر و عظمت خود، از پیروزی بزرگش میگوید و بر کار شکوهمندش میبالد.
هوش مصنوعی: امید و آرزوها که مثل یک نقطه روشن در زندگی ما بود، از بین رفت و حالا دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست و دوستان هم به جای همراهی، به نوعی دلسرد و ناامید شدهاند.
هوش مصنوعی: هند در حالتی مجلل و با شکوهداری، بر فراز کوه نشسته است و گروههای زیادی از کافران در پیش او قرار دارند.
هوش مصنوعی: صدای ناله میگوید که این کار از روی خیانت نیست، بلکه این عمل بر اساس نفرت و کینهای واقعی انجام شده است.
هوش مصنوعی: دست احمد برای از بین بردن شک و تردیدش قطع شده است و او مانند ابی، جانش را برای آنچه که به آن اعتقاد دارد، فدای جنگ میکند.
هوش مصنوعی: هنگامی که جان او از آتش عشق بیشتر شد، جبرئیل از دل شادمانش فریاد زد.
هوش مصنوعی: چون میدید که یاری و پیروزی از جانب خداست و به خاطر به دست آوردن پیروزی بر آن سپاه آسمانی آمدهاست.
هوش مصنوعی: صدای کافران به اوج رسیده و هر یک از آنها مثل دریا و موج به شدت به هم میکوبند.
هوش مصنوعی: ما با زیبایی و سادگی به درخت سرو در باغ، جلوهای خاص بخشیدیم.
هوش مصنوعی: حمزه در میدان مانند هفتاد جوانمرد به دشمنان ضربه میزند و آنها را به زمین میزند.
هوش مصنوعی: عظمت او به اندازهای است که آسمان جان ملائک به احترام او مراقب اوست و در کنار خود به او افتخار میکند.
هوش مصنوعی: آنچه در مقابل ما بود، جلوهای از زیبایی و شکوه ماه بود که بهخاطر طراوت و صفای خود، نقابی از زیبایی بر چهرهاش کشیده بود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که کسی یا چیزی که دیدن آن هم برای چشم و هم برای دل آشکار است و همه میتوانند آن را ببینند و درک کنند، حتی کسانی مانند سعد و سلمان که خودشان هم از لحاظ بینش و فهم، فرهیختگان هستند.
هوش مصنوعی: عیبها و نقصها به مانند درزهای سنگ و شکافهای آن هستند که همیشه قابل مشاهدهاند و نمیتوان آنها را پنهان کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه به دنبال راحتی و آسانی بودند، همه نابینا و بیخبر از حقایق باقی ماندند، چرا که در این مسیر، تنها به دنبال کوتاهترین راه بودند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، درخواست و نیازمندیها بر روی افرادی که جان خود را در راه حق از دست دادهاند، مطرح میشود.
هوش مصنوعی: از درون و بیرون انسان، سخن و گفتار به دروازهای برای ورود به روح او تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: در خدمت و بندگی خداوند، مانند سرو آزادی که در حاشیه جویبار با سربلندی و خرمی رشد میکند.
هوش مصنوعی: چشم دل با وجود روحانیاش روشن است، همانطور که نور خورشید از تابش خود به وجود میآید.
هوش مصنوعی: به خاطر حقیقت دین، خون خود را به ذلت درآوردهام و در یک لحظه به آن دست یافتهام.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر تصویر زیبایی از آسمان است که ماه را به عنوان نماد خوشبختی و شادی معرفی میکند. ماه به گونهای در آسمان میدرخشد که گویی خورشید از نور و جلوه آن خندان و شاداب میشود. این تصویر نشاندهنده هماهنگی و زیبایی در طبیعت است.
هوش مصنوعی: خندهٔ ماه شبیه نور خورشید است و ماه به مانند شخصی است که لباسش بسیار ساده و مختصر است.
هوش مصنوعی: مادر به خاطر فرزند نافرمانش، دلش را به سختی میفشارد و از خود سختی میکشد.
هوش مصنوعی: از دانایی و عقل میرویم به سوی روح زنده و ناب؛ چونکه مرگ را با چهرهای زیبا دوست میداریم، انگار که در زندگی با آن روبرو هستیم.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمت باران بهاری و طراوتی که به آن بخشیده، درختان به شکوفایی و سرسبزی دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: همای خوشبختی چون شمعی است که از درون میسوزد و از بیرون خندهاش پدیدار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.