گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

گردنده چو روز نوبهاری با من

از خشم دل آکنده چو ناری بر من

چون کلک سر خویش دو داری با من

ای نرم چو گل تیز چو خاری با من

انوری

هستم ز تو دلشکسته‌ای عهد شکن

وز دوستی تو با جهانی دشمن

گیرم نبود دست من و دامن تو

بتوان کردن دست من و دامن من

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مهستی گنجوی

دوش از غم هجرت ای بت عهدشکن

چون دوست همی گریست بر من دشمن

از بس که من از عشق تو می‌نالیدم

تا روز همی سوخت دل شمع به من

مولانا

طبع تو چو سنگست و دلت چون آهن

وز آهن و سنگ جسته آتش سوی من

سنگت چو در آتش است ای ماه ختن

خرمن باشم که دل نهم بر خرمن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه