مبر تو رنج که روزی به رنج نفزاید
به رنج بردن تو چرخ زی تو نگراید
چو روزگار فرو بست تو از آن مندیش
که آنگهی که بباید گشاد بگشاید
چو بستههای زمانه گشاده خواهد گشت
چنان گشاید گویی که آن چنان باید
وگر نیاز برد نزد همچو خویشتنی
از آن نیاز اسیر و ذلیل باز آید
چو اعتقاد کند گر کسش نیاید هیچ
خدای رحمت پس آنگهیش بنماید
به دست بنده زحل و ز عقد چیزی نیست
خدای بندد کار و خدای بگشاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان مفهوم صبر در برابر مشکلات و سختیها میپردازد. شاعر تأکید میکند که نباید به رنج و سختیها توجه کرد، زیرا روزی این مشکلات به پایان میرسند. او میگوید که زمان با چرخش خود، مشکلات را حل میکند و شرایط بهبود مییابد. به همین دلیل، نباید در میانه مشکلات ناامید شد و باید به رحمت و مدد خداوند ایمان داشت، زیرا اوست که گرهها را باز میکند و زندگی را تغییر میدهد. در نهایت، پیام شعر بر امید و اعتماد به خداوند در شرایط سخت تاکید دارد.
هوش مصنوعی: به خود زحمت نده زیرا در نهایت تحمل درد و رنج تو تنها به تو آسیب میزند و باعث نمیشود که مشکلات زندگی کم شود.
هوش مصنوعی: وقتی که اوضاع به سختی و تنگی میافتد، نگران نباش؛ زیرا زمانی که زمانش برسد، همه چیز باز خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که مشکلات و محدودیتهای زندگی رفع شود، به گونهای برطرف میشوند که گویی همیشه باید اینطور میبود.
هوش مصنوعی: اگر به انسانی چون خودت نیاز داشته باشی، آن نیاز میتواند تو را اسیر و ذلیل کند و دوباره به سمت تو برگردد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خداوند ایمان داشته باشد و هیچ رحمت الهی را نبیند، آنگاه خداوند آن رحمت را به او نشان خواهد داد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در دست من نیست و قدرتی ندارم؛ فقط خداست که کارها را میبندد و اوست که میگشاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آید او را چون من به ناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی، شاید
مرا چو گریان بیند بخندد از شادی
مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید
دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید
تنم ز رنج فراوان همی بفرساید
بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم
ز دیدگانم باران غم فرود آید
ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مرا
[...]
زهی سزای محامد محمد بن خطیب
که خطبهها همی از نام تو بیاراید
چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ
ز شاخسار همی بیثبات نسراید
ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر
[...]
بهار باز جهان را همی بیاراید
جمال چهرهٔ بستان همی بیفزاید
بسان جلوه گران گوش و گردن گیتی
بگونه گونه جواهر همی بیاراید
سحاب روی شکوفه همی بیفروزد
[...]
خدای کار چو بر بندهای فرو بندد
به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید
وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی
ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید
چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.