گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

آن که نماند به هیچ خلق خدای است

تو نه خدایی، به هیچ خلق نمانی

روز شدن را نشان دهند به خورشید

باز مر او را به تو دهند نشانی

هر چه بر الفاظ خلق مدحت رفته‌ست

[...]

سوزنی سمرقندی

هم بجمال و کمال و هم بجوابی

کس بپدر ماند اینچنین که تو مانی

هر که ترا دید سعد دولت پنداشت

گرچه نماندست وی تو دیر بمانی

آینه سعد دولت است جمالت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

بی اثر نعمت تو نیست دهانی

بی کمر خدمت تو نیست میانی

در ره تو چرخ کیست حلقه بگوشی

بر در تو عقل کیست بسته دهانی

چون تو نخیزد بروزگار کریمی

[...]

امیرخسرو دهلوی

گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی

دیده بد دور ازان جمال و جوانی

ما ز تو نزدیک می شویم به مردن

گاه خرامش مگر تو عمر روانی

گر تو درآری به دوستگاری ما سر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه