ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست
وین دلم را طاقت اندیشهٔ ایام نیست
پختهٔ عشقم شراب خام خواهی زان کجا
سازگار پخته جانا جز شراب خام نیست
با فلک آسایش و آرام چون باشد ترا
چون فلک را در نهاد آسایش و آرام نیست
عشق در ظاهر حرامست از پی نامحرمان
زان که هر بیگانهای شایستهٔ این نام نیست
خوردن می نهی شد زان نیز در ایام ما
کاندرین ایام هر دستی سزای جام نیست
تا نیفتد بر امید عشق در دام هوا
کاین ره خاصست اندر وی مجال عام نیست
هست خاص و عام نی نزدیک هر فرزانهای
دانهٔ دام هوا جز جام جان انجام نیست
جاهلان را در چراگه دام هست و دانه نی
عاشقان را باز در ره دانه هست و دام نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر احوالاتی از عشق و مینوشی است. شاعر به ساقی میگوید که جز می عشق، چیز دیگری برایش اهمیت ندارد و دلش طاقت فکر کردن به روزگار را ندارد. او به روشنی میگوید که عشق عمیق و پخته است و نمیتوان از آن انتظار می دیگر داشت. شاعر میگوید که در این دنیا آسایش واقعی و آرامش گم است و عشق به ظاهر حرام است، زیرا فقط افراد خاص و شایسته میتوانند به آن دست یابند. در نهایت، او بیان میکند که در عالم عشق، عاشق واقعی به دام هوس نمیافتد و در جستجوی معشوق خود است، در حالی که جاهلان فقط به دانه و دام و توهمات میپردازند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، می ده که جز عشق چیزی برای من مهم نیست و دلم تاب تحمل فکر روزها و گذشته را ندارد.
هوش مصنوعی: عشق من به حدی رسیده و کامل شده است که دیگر نمیتوان به دنبال چیزهای ابتدایی و ناپخته بود. هیچ چیزی جز عشق عمیق و واقعی نمیتواند مرا سیراب کند.
هوش مصنوعی: آسایش و آرامش تو چگونه ممکن است، در حالی که آسمان (فلک) خود آرامش و آسایشی ندارد؟
هوش مصنوعی: عشق به نظر میرسد که برای کسانی که نامحرم هستند، نادرست و حرام است، زیرا هر فرد غیرآشنا و بیگانه، شایستهٔ این احساس عمیق نیست.
هوش مصنوعی: در روزگار ما، نوشیدن شراب به عنوان یک عمل ممنوع و ناپسند تلقی میشود و برای هر کسی که میخواهد شراب بنوشد، عواقب و مجازاتهایی در نظر گرفته شده است.
هوش مصنوعی: تا عشق واقعی در دام خواستههای بیجا گرفتار نشود، چرا که این مسیر خاصی است و در آن فرصت عموم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در نزد هر فرد عاقل، موضوعات خاص و عمومی وجود دارد. تنها چیزی که در جهان ظهور و پایان دارد، عشق و روح است که به مانند دامانی در هوا معلق است.
هوش مصنوعی: جاهلان در مکانی که برای شکار وجود دارد، گرفتار دام و خوراک هستند، اما عاشقان در راهی که به آنجا میرسند، فقط خوراک را میبینند و دامی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست
تا به کام او شوم این کار جز ناکام نیست
ساقیا ساغر دمادم کن مگر مستی کنم
زان که در هجر دلارامم مرا آرام نیست
ای پسر دی رفت و فردا خود ندانم چون بود
[...]
جام می پر کن که جز جام می ام انجام نیست
تا به کام او شوم کاین کار جز با گام نیست
ساقیا ساغر دمادم کن مگر مستم کنی
زان که در هجر دل آرامم مرا آرام نیست
دی به سردی رفت و فردا خود ندانم چون کنم
[...]
عاشق سرگشته را پروای ننگ و نام نیست
دستگیر عاشقان خستهدل جز جام نیست
نیست ره در بزم رندان زاهدان خشک را
مجلسی کان جای خاصان است بار عام نیست
مست درد عشق را با دنیای و عُقبی چه کار
[...]
پیر ما جامیست، اما در خور این جام نیست
باده صافی نوشد، اما رند درد آشام نیست
از شرابات خدا مستند ذرات دو کون
لیک هر جان در جهان در خورد این انعام نیست
پیش مستان طریقت این حکایت روشنست :
[...]
خال محتاج کمند زلف عنبرفام نیست
دانه چون افتاد گیرا، احتیاج دام نیست
از نسیمی می توان برداشتن ما را ز خاک
چشم ما چون دیگران بر بوسه و پیغام نیست
شبنمی را کز محیط بیکران افتاد دور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.