ای پسر! عشق را بدایت نیست
در ره عاشقی نهایت نیست
اگرَت عشق هست شاکر باش
که به عشقْ اندرون شکایت نیست
گر بنالی ز حال عشق، تو را
علت عاشقی بغایت نیست
جهد کن جهد تا به عشق رسی
کانچه گفتم ترا کفایت نیست
ز عمل کام دل شود حاصل
درد را نزد من حکایت نیست
چون وصیت کنم به عشقْ تو را
که مرا نوبتِ وصایت نیست
عشقْ ما را ولایتی دادهست
که کسی را چنان ولایت نیست
رایت خیلِ عشق فعل بوَد
عشق را نزدِ عقل رایت نیست
هر کرا عشق نیست در دل و جان
در دل و جان او هدایت نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع عشق و تجارب عاشقی میپردازد. او بیان میکند که عشق پایانی ندارد و عاشق باید شکرگزار باشد که در عشق شکوهای وجود ندارد. اگر کسی در عشق رنج میبرد، این دلیل بر نقص عشق او نیست. شاعر همچنین بر اهمیت تلاش و جهد برای رسیدن به عشق تأکید میکند و میگوید که عشق حقیقی سبب دلخوشی میشود. او اشاره میکند که عشق، ولایتی ویژه به انسان میدهد و بر این باور است که عقل نمیتواند به درستی عشق را درک کند. در نهایت، میفرماید که کسی که عشق در دل و جانش نیست، راهی به هدایت نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: ای پسر! عشق آغاز و پایانی ندارد، در مسیر عاشقی همیشه ادامه دارد و هیچ پایانی برای آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر عشق به دل داری، شکرگزار باش، چون در عشق جایی برای شکایت و ناله وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر از حال عشق شکایت کنی، دلیل عاشق بودن تو به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
هوش مصنوعی: سعی کن و جد و جهد کن تا به عشق دست یابی، زیرا آنچه که من گفتم برای رسیدن به این مقصد کافی نیست.
هوش مصنوعی: از کارها و فعالیتها، نتیجهی دلخواه به دست میآید و من دربارهی این درد و رنج هیچ داستانی ندارم.
هوش مصنوعی: وقتی که بخواهم به عشق تو وصیت کنم، در حالی که خودم هنوز به نوبت وصیت نرسیدهام.
هوش مصنوعی: عشق ما به ما قدرت و اختیاری داده که هیچکس دیگری چنین اختیاری ندارد.
هوش مصنوعی: عشق همچون یک حرکت پرشور است که در فهم عقل نمیگنجد؛ چرا که عقل نمیتواند عمق و شدت احساسات عشق را درک کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دل و جانش عشق وجود ندارد، در درون او راهنمایی و هدایت نیز وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هیچ کس را غم ولایت نیست
کار اسلام را رعایت نیست
نیست یک تن درین همه اطراف
که درو وهن را سرایت نیست
کارهای فساد را امروز
[...]
عشقْ بازیچه و حکایت نیست
در ره عاشقی شکایت نیست
حُسن معشوق را چو نیست کران
درد عشاق را نهایت نیست
مبر این ظن که عشق را به جهان
[...]
اول از او بد این حکایت عشق
بس مگو عشق را بدایت نیست
عشق چون آتشیست روحانی
روح کس را ازو شکایت نیست
عشق چون بر لطیفهغیبیست
[...]
محرم عشق را حکایت نیست
همره راز تو روایت نیست
گرچه آهنگ خون من داری
آه را زهره شکایت نیست
نوک مژگانت ناوکی آهینحت
[...]
عشق جز دولت و عنایت نیست
جز گشاد دل و هدایت نیست
عشق را بوحنیفه درس نکرد
شافعی را در او روایت نیست
لایجوز و یجوز تا اجلست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.