زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده
چرا تابی سر زلفین چرا سوزی دل بنده
عقیقین آن دو لب داری به زیرش گور من کنده
مرا هر روز بیجرمی به گور اندر کنی زنده
تن من چون خیالی شد بسان زیر نالنده
کنار من چون جیحون شد دو چشمم ابر بارنده
یکی حاجت به تو دارم ایا حاجت پذیرنده
نتابی تو سر زلفین نسوزانی دل بنده
جهان از تو خرم بادا بتا و من رهی بنده
پس از مرگم جهان بر تو مبارکباد و فرخنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی عمیق شاعر به محبوبش است. شاعر از زیباییهای محبوب سخن میگوید و احساس رنج و درد ناشی از فاصله یا عدم دسترسی به او را توصیف میکند. او به زیبایی لبها، چشمها و زلفهای محبوب اشاره میکند و ابراز میکند که این زیباییها باعث سوزش دل او شده است. شاعر همچنین از محبوب میخواهد که به خواستهاش پاسخ دهد و او را رها نکند. در انتها، آرزو میکند که پس از مرگش، جهان بر محبوبش خوشبخت باشد.
هوش مصنوعی: چه زیباست آن درختی که از شرم تو تمامی زیبایان خجالتزده هستند. چرا این زلفهای تو اینقدر دلانگیز است و بر دل عاشق میسوزاند؟
هوش مصنوعی: تو لبهایی چون عقیق داری و زیر آن لبها، گور من کنده شده است. هر روز بیآنکه گناهی کرده باشم، مرا در گور زنده میکنی.
هوش مصنوعی: تنم همچون خیالی شده است و در کناری که در آن غم و ناله وجود دارد، حالتی مانند جیحون پیدا کردهام. چشمانم نیز مانند ابری هستند که باران میبارند.
هوش مصنوعی: من برای حاجتی به تو نیازمندم، ای کسی که نیازها را میپذیری. مبادا با موهای مشکیات قلب این بنده را بسوزانی.
هوش مصنوعی: ای عشق من، امیدوارم که جهان به خاطر تو شاد و خرم باشد. من بنده و پیرو تو هستم و حتی بعد از مرگم، برای تو آرزوی خوشبختی و سعادت دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امیر ابر تو فروردین فرخ باد فرخنده
مبراد از دلت شادی مبراد از لبت خنده
بسان کوه بادی تو فراز تخت پاینده
ز دل تیمار کاهند بدل شادی فزاینده
هران چیزی کجا کردند زیر خاکش آگنده
[...]
شب تاریک و باد سرد و ابر تند و بارنده
غلاما خیز و آتش کن که هیزم داری افکنده
اگر از دود و آن آتش ترا مهمان فراز آید
تو از مال من آزادی که مهمان بهتر از بنده
کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده
که بادا عهد و بدعهدی و حسنت هر سه پاینده
ز بدعهدی چه غم دارد شهنشاهی که برباید
جهانی را به یک غمزه قرانی را به یک خنده
بخواه ای دل چه میخواهی عطا نقد است و شه حاضر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.